یک اتفاق عجیب در فرودگاه مهرآباد تهران/دلجویی حضوری از مسافران با سبد گل

ما به عنوان مسافران خطوط هوایی، ریلی و جادهای، حقوقی داریم که خیلیهایمان از آن بیاطلاع هستیم و بعضی که نسبت به حقوق خود واقف هستیم به دلیل ارائه ضعیف خدمات پشتیبانی از سوی برخی از فروشندگان بلیط سفر به اینکه سفرمان به هر نحوی انجام و به مقصد برسیم راضی میشویم.
به عبارتی عدم ارائه خدمات پشتیبانی از سوی برخی از فروشندگان بلیط که به صورت تخصصی در حوزه گردشگری فعال نیستند، سطح انتظارمان را از کیفیت سفر کاهش داده است. در این میان اما گاه اتفاقهایی رخ میدهد که این امید را در دل ما مسافران زنده میکند که رفته رفته از حق خود که برخورداری از خدمات پشتیبانی مطلوب سفر است، برخوردار میشویم.
تجربهای که من در یک سفر داخلی در فرودگاه مهرآباد تهران داشتم آنقدر برایم خوشایند است که حیفم میآید آن را با شما در میان نگذارم.
داستان از این قرار است که پس از پایان سفر و ورود به فرودگاه مهرآباد تهران، در میان مسافرانی که خسته و کلافه از تاخیر پرواز، منتظر دریافت چمدان خود بودند، شخصی خوشپوش که با سبد گلی زیبا در انتظار مسافرانش بود، توجه بیشتر مسافران را به خود جلب میکرد. به شخصه کنجکاو بودم که مسافر این چشمهای پر انتظار کیست؟ حدس زدم حتما مشتاق ملاقات عزیزی باشد که مدتها از او دور بوده است.
پس از مدتی یک خانواده پرجمعیت از راه رسیدند و شخصی که بعدتر متوجه شدم از تیم پشتیبانی یکی از ارائهدهندگان آنلاین بلیط هواپیما است، بابت بروز مشکلی که در رزرو بلیط مسافرانش پیش آمده است، بابت دلجویی با یک سبد گل زیبا به استقبال مسافرانش آمده است.
برای من و خیلی از مسافرانی که در فرودگاه حضور داشتند، این اتفاق نه تنها عجیب بود که کنجکاوی ما را برانگیخت که کدام فروشنده بلیط سفر است که تا این حد به رضایت مشتریانش اهمیت میدهد که برای جبران استرسی که در سفر به مسافرانش وارد شده است، نمایندهای با سبد گل برای دلجویی از آنها راهی فرودگاه کرده است.
بعدتر از زبان مسافران خوششانسی که با چنین استقبالی مواجه شده بودند شنیدم که به علت لغو پرواز این خانواده ۱۳ نفره و پس از تلاش ناموفق آنها برای خرید بلیط سفر، تیم پشتیبانی علی بابا، بلیط سفر را برای این خانواده خریداری کرد بود؛ اما متاسفانه تاریخ رفت بلیط به اشتباه ثبت شده که در نهایت علی بابا، بلیطهای جدیدی با تاریخ مورد نظر این خانواده خریداری کرده بود. با این حال تیم پشتیبانی علی بابا برای جبران استرسی که به این خانواده وارد شده بود، نمایندهای را برای دلجویی از مسافرانش به فرودگاه فرستاد.
وقتی حال خوب مسافران را پس از یک پرواز با تاخیر دیدم، فکر کردم که واقعا برخی از برندها به رسالت و شعار خود پایبند هستند و به مسافران، نه به عنوان مشتری که به عنوان سرمایهای ارزشمند نمینگرند. سرمایهای که برای حفظ آن شعار نمیدهند و به وعده و قول برند خود عمل میکنند. تجربهای مشابه را یکی از دوستانم که برای خرید تور استانبول علی بابا را انتخاب کرده بود بر اعتماد من به پشتیبانی باکیفیت علی بابا از مشتریانش افزود.
همین تجربه خوشایند موجب شده است که امروز که بیلبوردهای تبلیغاتی جدید این برند را با شعار پشتیبانی ۲۴۷ نفره در سطح شهر میبینم، نه با نگاهی پرتردید نسبت به وعده برند علی بابا که با اعتماد به آن بنگرم. کاش زمانی برسد که تمام مسافران خطوط هوایی داخلی، خارجی، ریلی و جادهای از خدمات پشتیبانی شایسته که حق مسلم آنهاست برخوردار شوند.












