خرید آنلاین بلیط هواپیما
ایران گشت

سیر تا پیاز ماجرای گاو و کوفته ی معروف اسفنجانی ها

مردم «اسفنجان» معتقدند برای مصون ماندن از هرگونه حوادث و مصائب طبیعی، گاوی را به نیت دفع بلا، قربانی کرده و از گوشت این قربانی کوفته بپزند و بین همسایه‌ها و دوست و آشنا تقسیم کنند

توریسم آنلاین: هر جای این سرزمین پهناور که قدم می‌گذاری، با آداب و رسوم، فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های متنوع و جالبی مواجه می‌شوی که ریشه در باورهای دینی و اعتقادات مذهبی مردمانش دارد. وقتی متوجه می‌شوی که برخی از این مراسم فرهنگی ویژه رویدادهای خاصی است، حتماً دلت می‌خواهد به نوعی در برگزاری چنین مراسمی سهیم باشی.

در دامنه رشته کوه‌های سهند و در 6 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان اسکو از توابع آذربایجان شرقی، روستایی قرار دارد که مردمش معتقدند آبادانی و حاصلخیزی زمین‌های کشاورزی‌اش را مدیون اعتقاداتی است که مردمان باصفایش از عمق وجود، آن را باور دارند و بر آن پای می‌فشارند.

اسفنجان

مردم روستای اسفنجان معتقدند برای مصون ماندن از هر گونه حوادث احتمالی طبیعی، حفاظت مزارع کشاورزی، طلب رزق و روزی فراوان و حاصلخیزی محصولات و داشتن سالی پربار و پربرکت، کاهش خسارات ناشی از سیل، آفت‌زدگی و خشکسالی، گاوی را به نیت ادای نذر قربانی کرده و مؤظف می‌شوند که از گوشت این قربانی کوفته بپزند و بین همسایه‌‌ها و دوست و آشنا تقسیم کنند.

این مراسم سنتی همه ساله با مشارکت همه روستائیان به صورت زنده و پویا برگزار می‌شود و بار دیگر اعتقادات آنها را قوی‌تر می‌کند. در این مراسم که از اولین ساعات صبح شروع می‌شود، ریش سفیدان روستا در معیت و همراهی سایر روستاییان، گاو مورد نظر را به عنوان قربانی از طویله بیرون آورده و آن را با سلام و ذکر صلوات و خواندن دعای توسل در کوی و برزن روستا می‌گردانند.

بلا گردان کردن گاو

هنگام گرداندن گاو در کوچه‌های روستا، هر یک از اهالی که نذر و حاجتی داشته باشد، نثار قربانی می‌کند، چرا که قربانی را فدیه‌ای برای مهار باد سهمگین و حوادث ناخوشایند طبیعی می‌دانند تا هر نوع گزندی را از خانه و کاشانه و به طور کلی از کل روستا دور کند. همچنین قبل از برگزاری مراسم، جوانانی برای جمع‌آوری نذرها انتخاب می‌شوند، چراکه آنها باید نذورات اهدایی اهالی روستا را که به گاو قربانی اهدا کرده‌اند، جمع‌آوری کرده و در کیسه‌هایی سبز رنگ قرار دهند. آنها پس از جمع‌آوری نذورات اهالی، کیسه‌های نذورات را به گردن قربانی می‌بندند. این درحالی است که وقتی قربانی را در کوچه‌های روستا می‌گردانند، لحظه به لحظه بر تعداد مشایعت‌کنندگان افزوده می‌شود.

نزدیکی‌های ظهر، قربانی را به سوی قنات پرآب و مقدس «عید آوا» هدایت کرده و قربانی را از آب سیراب می‌کنند. این امر بدین منظور است که همیشه پرآبی قنات و به تبع آن شادابی و حیات مردم روستا تداوم داشته باشد، چرا که آب در باور ایرانیان مظهر پاکی و طراوت است و قداست آب منشأ سرچشمه، سبزی و سرزندگی است. بنابراین، مردم این دیار، قربانی را از آب چشمه سیراب می‌کنند تا با تقدس آن، پاکی و ‌زلالی و جاری بودن چشمه چند برابر شود.

در زیارتگاه پیرسنگ

زیارتگاه «پیر سنگ» نیز در این مراسم نقش دارد، چراکه ریش سفیدان و مشایعت‌کنندگان، قربانی را بعد از سیراب کردن، به سوی زیارتگاه پیر سنگ که در جنوب شرقی روستا واقع است، می‌برند. آنها قربانی را 3 مرتبه دور بقعه و سنگ مقدس «پیرسنگ» می‌گردانند و بعد، به سوی «قوربان داغی» یعنی کوه قربانگاه که تقریباً در ۲ کیلومتری زیارتگاه «پیرسنگ» قرار دارد، حرکت می‌کنند و پس از عبور از تپه‌ها و دره‌ها به قربانگاه می‌رسند. قبل از رسیدن جمعیت، عده‌ای از جوانان روستا، از «قربانگاه» تا «نشانگاه» که حدود ۲۰ تا ۳۰ قدم است، جویی کوچکی حفر می‌کنند تا خون قربانی در آن جریان یابد.

در فاصله‌ای که قصاب به کمک جوانان، قربانی را رو به قبله می‌خواباند، روحانی روستا مشغول خواندن آیاتی از قرآن و دعا برای قبولی نذر می‌شود. پس از دعای همگانی و با سلام و صلوات، قربانی را ذبح می‌کنند. خون جاری‌شده، آرام آرام در بستر جوی جاری می‌شود و چنانچه خون به نشانگاه برسد، مردم با شادمانی مطمئن می‌شوند که قربانی‌شان قبول شده و آن سال، با مصائب طبیعت روبرو نخواهند شد.

بعد از اتمام مراسم، گوشت قربانی بین تمامی روستاییان اسفنجان و همچنین روستاهای اطراف که در تهیه قربانی مشارکت داشته‌اند، تقسیم می‌شود. نکته جالب اینجاست که آن شب همه اهالی مؤظفند از گوشت قربانی کوفته تبریزی طبخ کنند.

برکت بخشی خون قربانی

به باور مردم اسفنجان، خون قربانی، همچنین باعث بچه‌دار شدن زنان نازا می‌شود. از این جهت، مردم حاجتمند، کمی از خون قربانی را که بر زمین جاری شده است، بر می‌دارند و طی آیینی که به آن چله می‌گویند، خون گاو را بر سر و پیشانی زن نازا می‌مالند. این امر نیز به برکت بخشی خون قربانی مربوط است.

چشمِ شفابخش نکته دیگر در این باره، باور مردم اسفنجان به اهمیت چشم راست گاو است؛ چشم راست گاو مهمترین بخش قربانی است. این چشم را به عنوان خوراکی مصرف نمی‌کنند، بلکه همراه با سر قربانی با قیمت گزافی می‌فروشند. این چشم دافع بیماری است. مثلاً اگر کسی دچار سر درد شود و یا جایی از بدنش گرفتار درد و مرض شود، با مالیدن چشم گاو بر موضع درد، بهبودی حاصل خواهد شد.

افسانه‌ قربانی‌کردن گاو

در میان مردم اسفنجان درخصوص برگزاری این مراسم، افسانه‌های عجیبی رایج است. براساس یکی از روایت‌ها، در نبرد لشکریان اسلام، تعدادی از مسلمانان زخمی شده و در دره‌ای سهمگین بین کوه‌های پیره‌سنگ و قربانگاه مانده بودند.

بزرگان گوور، یا همان کافران منطقه، دستور داده بودند کسی به آن زخمی‌ها کمک نکند تا بمیرند، اما دختری از طایفه گوور که در کوهستان شبانی می‌کرد، پنهانی به زخمی‌های مسلمان شیر و نان می‌داد. با گذشت زمان، پنهان‌کاری دختر آشکار شد و برادران او تصمیم گرفتند خواهرشان را بکشند. برادران شمشیر برداشتند و به سوی کوه حرکت کردند. وقتی خبر به گوش این دختر رسید، بلافاصله متواری شد.

برادرانش سریع‌تر در پی او رفتند و دیری نگذشت تا در بالای کوه پیرسنگ، به خواهرشان نزدیک شدند. دختر، هراسان از کوه پایین دوید و سپس سربالایی قربانگاه را در پیش گرفت. بالای کوه قربانگاه، وقتی دختر صدای نفس‌های برادرانش را شنید، آفتاب در حال غروب بود. دختر ایستاد و چشم در چشم آفتاب دعا کرد که نجات یابد.

در این هنگام، زمین دهان گشود و دختر به درون زمین کشیده شد و تنها موهای سر دختر بیرون از خاک ماند. برادران دختر که موفق نشدند خواهرشان را از چنگ خاک بیرون بکشند، تصمیم گرفتند صبح روز بعد با ابزار کافی برگردند و او را از اعماق زمین بیرون بکشند. آنها بنابر احتیاط، برای یافتن مکان خواهر دفن شده‌شان، سنگ‌چینی روی موهای بیرون از خاک مانده او درست کردند و به آبادی برگشتند.

به نیت دفع بلا

صبح روز بعد، گروهی به بالای کوه رفتند تا دختر را از زیر خاک بیرون بکشند. هنگامی که گروه به بالای کوه رسید، در کمال شگفتی دریافت که بالای کوه صدها سنگ‌چین وجود دارد. بدین ترتیب، کسی نتوانست مکان دختر را پیدا کند.

افراد گروه ناامید به آبادی برگشتند و باد اسفنجان آغاز شد. شدت باد چنان بود که درختان را از ریشه می‌کند و گله‌ها را در کوه پراکنده می‌کرد و می‌کشت. مردمِ وحشت‌زده، از ویرانگری باد درمانده شده بودند. همان شب، پیرزنی در همان آبادی، دختر را در خواب دید. دختر به این پیرزن، مکان گرفتار شدن خود را گفت و اشاره کرد که مردم باید گاوی را قربانی کنند و از خون قربانی روی موهای او بریزند. آنگاه باد آرام خواهد گرفت.

پیرزن پس از بیدار شدن، خواب خود را تعریف کرد. چند مرد به بالای کوه رفتند و سنگ‌چین روی محل دفن دختر را پیدا کردند. آنها به آبادی برگشتند، گاوی خریدند و آن را قربانی کردند. هنگامی که خون قربانی به موهای دختر رسید، باد و توفان متوقف شد. بدین ترتیب، از آن زمان تاکنون، مردم روستا آیین قربانی کردن گاو را انجام می‌دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا