با هیجان اوچ دوز و گیزلن پانچ زنجانی ها آشنا شوید

توریسم آنلاین: استان زنجان نیز در گذشته بازی های محلی و قومی زیادی داشته که این روزها رنگ فراموشی بر آن نشسته است ازاوچ دوز و گیزلن پانچ گرفته تاقورد قویون. با ما باشید با معرفی برخی از این بازی های بومی و جذاب.
به گزارش توریسم آنلاین ، در گوشه گوشه ایران بازی های محلی به تناسب جغرافیا و فرهنگ خاص آن سرزمین وجود دارد.بازیهای بومی و محلی از عناصر ماندگار و کهن هر ملتی است که ارتباط ناگسستنی با ذائقه فرهنگی دارد.
گرچه با گسترش تکنولوژی این بازیها فراموش شده جای خود را به سرگرمیهای رایانهای داده است اما هر کدام از آنها میراثی ناملموس تلقی شده و می توان با احیای آنها در رویدادهای گردشگری به عنوان ابزاری مهیج و برای جذب گردشگر بهره جست.

اوچ دوز
اوچدوز بازی بسیار آرامی به شمار میرفت و از تحرکات جسمی در آن هیچ خبری نبود، اما نیاز به تمرکز و مهارت ذهنی زیادی داشت.
این بازی مختص منطقه زنجان نبود و به طور تقریبی در اغلب مناطق کشور با روشهای گوناگون به این بازی میپرداختند. در یزد، اصفهان، تهران و فارس این بازی با نام «دوز» معروف است و در منطقه آذربایجان و زنجان نیز آن را «اوچ دوز» میگفتند.در زنجان و آذربایجان این بازی ۲ نفره انجام میشد اما در مناطق دیگر با ۳یا ۴ نفر هم میشد بازی کرد.
این بازی، یک بازی فکری و مخصوص ایام زمستان بود که تواناییهای نهفته انسانها را تقویت میکرد و وقتی افراد به این بازی میپرداختند، زمان و مکان را در اطراف خود فراموش میکردند و تمرکز خود را به شدت تقویت میکردند.
چولیا سالدی
یکی از بازیهای محلی خاص زنجان «چولیا سالدی»بود که ابزار آن یک توپ به اندازه توپ چوگان بود که با دست میبافتند و به آن گولجک میگفتند.چولیا سالدی از بازیهای هیجانانگیز و پر تحرکی بود که جوانان با علاقه و نشاط خاصی به آن میپرداختند و از عمده تفریحات و سرگرمی اهالی محلات محسوب میشد.
در این بازی ۲ گروه ۵ نفره افراد بازی را تشکیل میدادند. گروه اول را گروه (آت چی) و گروه دوم را (اوت چی)می گفتند. برای شروع بازی مربعی را روی زمین ترسیم میکردند. در داخل مربع نیز ۴ دهنه چاله میکندند که این چالهها بزرگتر از حجم توپ گولجک بود.در وسط این ۴ دهنه یک دهنه چاله دیگر نیز میکندند که از چالههای دیگر اندکی بزرگتر بود. ۴ چاله کنده شده در هر گوشه مربع را به اصطلاح «چالا»و چاله بزرگتر در وسط را به اصطلاح «چولا» میگفتند.
از ۲ گروه ۵ نفره یک گروه به قید قرعه آت چی و لاجرم گروه دیگر اوت چی میشد و بدین ترتیب بازی شروع میشد.این بازی مخصوص ایام بهار و تابستان بود و به شدت حس و جسم را تقویت میکرد، تحرک بیش از حد آن و دقت و تمرکز در انداختن توپ درون چالهها و نیز زدن توپ به نفرات آتچی برای تقویت جسم و روح بسیار موثر بود.

اوزوک، اوزوک
یکی دیگر از بازیهای محلی اوزوک، اوزوک بود و ابزار بازی نیز شامل یک انگشتر کوچک و یا سنگریزه و یا هر شیء دیگری بود که به نحوی کامل در مشت جای میگرفت.این بازی نیز از بازیهای بسیار مفرح و هیجان انگیزی بود که در گذشته مرسوم بوده و در محافل خانوادگی و اجتماعات مختلف به آن میپرداختند. اما امروزه فقط در ایام ماه رمضان و در قهوه خانهها به ندرت بازی میشود. در این بازی، افراد به ۲ گروه مساوی تقسیم شد و هر گروه برای خود اوستایی انتخاب میکردند. اوستا از میان افراد مجرب و کار کشته انتخاب میشد و پس از انتخاب اوستا بازی شروع میشد.این بازی بیش از هر زمانی در شبهای ماه رمضان یا در شب نشینیهای خانوادگی و در قهوه خانههای شهر بین مردم مرسوم بود.
زوچکدی
ابزار این بازی یک چوب بلند و یک دستمال است. این بازی برای تقویت روح و جسم بسیار موثر و از بازیهای پر تحرک و پر جنب و جوش بود. در روزهای تعطیل، گاه مردان بزرگ و پا به سن گذاشته نیز به این بازی میپرداختند و گاهی ۲ یا ۳ نفره در گوشه ای مشغول بازی زوچکدی بودند.گاهی در این بازی از نفرات مبلغی نیز اخذ میشد و جایزه ای برای برنده نهایی بازی خریداری میشد. این بازی بسیار پر تحرک و پر نشاط و شادیآور بود و انسان را از قیود روزمرگی رها میکرد.در این بازی ذهن در مسیر کاوش و رسیدن به شناخت به تکاپو میافتاد و روح و جسم تقویت میشد.

قورد قویون
بازی قورد قویون نیز که در اغلب نقاط ایران با رنگ و بوی قومی و بومی مرسوم و متداول است و در پایتخت به گرگم به هوا مشهور است از بازیهای پر هیجان و پرطرفداری بود که قشر نوجوان علاقه مفرطی به آن داشته اند.این بازی در استان از بازیهای مورد علاقه و بسیار پر هیجانی بود که بعضا بازیکنان آن به قدری طبیعی به بازی ادامه میدادند که گویی مشغول اجرای نمایشنامه ای هستند.
برای این بازی ۷ تا ۱۵ نفر نیاز بود و بازیکنان به جز یک نفر، بقیه در صف منظمی به خط میشدند و پشت سرهم قرار میگرفتند که هر کدام از پشت، کمر نفر جلویی را میگرفت.
نفر اول این صف از کسانی انتخاب میشد که تجربه و کارآیی کافی در این بازی را داشت و در عین حال از چالاکی و انعطاف بدنی مناسبی برخوردار بود همچنین صدایی رسا و قدرت بدیهه گویی هم داشت. نفر اول چوپان بود و نفرات پشت سر گوسفندان را تشکیل میدادند.نفری که بیرون از صف بود، گرگ میشد.
بازی چنین شروع میشد که چوپان برای گوسفندها نی میزد و آواز میخواند و ناگهان صدای گوسفندی بلند میشد که خبر از حمله گرگ میداد و چوپان به دفاع از گله گوسفندان میپرداخت. گرگ در مقابل گله میایستاد و قصد حمله به گوسفندان را داشت که چوپان سعی میکرد حملات گرگ را دفع کند.
گیزلن پانچ
گیزلن پانچ بازی بسیار پر تحرک و پر حرارتی بود و هیچ ابزاری جز نیروی انسانی نیاز نداشت. این بازی را هم آقایان و هم خانمها انجام میدادند، اما دختران بیش از پسران به این بازی میپرداختند. با این تفاوت که آقایان در میدانچه محله و خانمها بیشتر در حیاط منزل و باغهای اطراف در زمان حضور خانوادهها در باغ بازی میکردند.
بازی گیزلن پانچ نیز به این ترتیب بود که یک نفر به قید قرعه از میان افراد انتخاب میشد و چشم میگذاشت، یعنی چشمهای خود را با دست میگرفت و رو به دیوار میایستاد و منتظر میماند تا نفرات خود را در گوشه و کنار محوطه پنهان کنند.سپس با سوت زدن اعلام میکردند که میتواند دنبال آنها بگردد. نفری که چشم گذاشته بود با دقت و هوشیاری دنبال افراد میگشت. نفرات هم سعی میکردند قبل از آنکه پیدا شوند، خود را به محلی که او چشم بسته در آنجا ایستاده بود، برسانند.
در این بازی اگر کسی نتواند خود را به محل اصلی بازی برساند و یا از دست نفر چشم بسته ضربه بخورد، جایش را با نفر چشم بسته عوض میکند و بازی ادامه پیدا میکند.











