خرید آنلاین بلیط هواپیما
ایران گشت

شور، عشق، آگاهی و چند سطل رنگ

گفتگوی اختصاصی «توریسم » با  هنرمند شیرازی؛ خالق نخستین کوچه گالری ایران.

سیما زعفرانچی/روزنامه توریسم

به نخستین کوچه گالری ایران در جوار بافت تاریخی نارنجستان قوام شیراز که پا بگذارید، خواهید دید که در هر گوشه آن زیبایی خودنمایی می‌کند. بیشترین صدایی که به گوش می‌رسد، صدای دوربین‌های عکاسی و ذوق و شوق افرادی است که به تماشای هنر معاصر ایستاده‌اند. سراغ خالق این زیبایی‌ها را گرفتم که به گالری “چهل طاقچه” آقای یزدی راهنمایی‌ام کردند. در مسیر، محو تماشای دیوارنگاره‌ها شدم؛ نقاشی‌هایی که انگار هرکدام حرفی برای گفتن داشتند. وارد خانه باصفا و کارگاهش شدم؛ اتاقی که پر از رنگ و داستان بود. پای صحبتش نشستم تا داستان خود و این کوچه پرطرفدار را برایمان روایت کند:

خودتان را برای مخاطبان روزنامه توریسم معرفی کنید

عادل یزدی هستم، نقاش و مجسمه ساز. از آبان 95 این خانه را گرفتم. دو سالی طول کشید تا خانه مرمت و مقاوم سازی شد و از سال 97 شروع به کار در خانه و کوچه نارنجستان کردم.

ایده دیوارنگاره‌های کوچه نارنجستان چگونه در ذهنتان شکل گرفت؟

در کوچه نارنجستان، دیواره‌هایی سیمانی وجود داشت که نه قابل مرمت بودند و نه بازسازی. طی صحبت با شهردار بافت تاریخی شیراز، آقای قلندری، به این نتیجه رسیدیم که برای این بافت، جاذبه‌ای تاریخی و گردشگری ایجاد کنیم.
من دیوارنگاره‌ها را پیشنهاد کردم. در واقع این دیوارنگاره‌ها فرصتی است که هم روایت‌های تاریخی از بافت داشته باشیم و هم گردشگر جذب کنیم. در نتیجه شروع به کار کردم. داستان‌هایی که روی آنها مانور دادم، یک سری داستان‌های فولکلور بود. مثلا پیرمردی که اینجا ساکن بود داستانی برایم تعریف کرد و من آن داستان را تصویرگری کردم؛ داستان دیدار فرشته و اسکندر ذوالقرنین. در این داستان فرشته، آب حیات برای اسکندر می‌آورد و در مسیر، مشک آب توسط کلاغی سوراخ می‌شود و آب بر روی دو درخت سرو و نارنج می‌ریزد و این دو درخت در شیراز جاودانه می‌شوند.
همچنین بخشی از داستان‌های من را، اساطیر مذهبی تشکیل می‌دهند. در واقع من همواره نیم نگاهی به اسطوره دارم. شاید به این خاطر که بهرام بیضایی و ژاله آموزگار را دوست داشتم. شاید به این خاطر که ما نسلی هستیم که با تئاتر، سینما و تاریخ عجین بودیم. از این رو تمام کارهای من روایتی از داستان، اسطوره، تاریخ و مذهب را کنار هم دارد.

چقدر در بحث جذب گردشگر موفق بودید؟

این دیوارنگاره‌ها گردشگر داخلی و خارجی را به این کوچه آورد. الان بعد از یک بازه زمانی 2 ساله می‌بینم که مثلا یک توریست برزیلی عکس ارگ کریمخان و حافظیه را به همراه جزئیاتی از نقاشی‌های این کوچه منتشر کرده و این برای من بسیار ارزشمند است.

واکنش افراد به این دیوارنگاره‌ها چگونه است؟

واکنش افراد عالی است. وقتی مخاطب جلوی اثر می‌رود و با آن عکاسی می‌کند یعنی ارتباط بین مخاطب و اثر برقرار شده. یعنی او آنقدر اثر را زیبا دیده که می‌خواهد خودش و اثر را در آن لحظه ثبت کند. من معتقد بودم که این مسیر باید یک ایستگاه عکاسی شود که مخاطب ابتدا تصویر را ببیند و بعد دنبال داستان پشت اثر بگردد. قرار بود تابلوهایی کنار دو اثر نصب شود که داستان آن دیوارنگاره‌ها را به زبان فارسی و انگلیسی بیان کند که به دلیل شیوع کرونا عملی نشد.

آیا این کار منجر به افزایش امنیت محله هم شده؟

بافت تغییر کرده. البته این را هم بگویم که پیش از ورود من، این محله آنچنان وضع بدی نداشت اما یک سری مسائل هم بود؛ مثلا قبلا در این محله خانه‌هایی وجود داشت که متاسفانه در آنها مواد مخدر خرید و فروش می‌شد. زمانی که امثال بنده به این محله آمدیم، امنیت آن افراد به خطر افتاد و باعث شد از این منطقه کوچ کنند.

ثبت ملی کوچه گالری به کجا رسید؟

خانه خودم به عنوان گالری عادل یزدی، ثبت ملی شد. ثبت ملی کوچه هم در مراحل آخر است و بازدید دبیرکل یونسکو را هم داشتیم که خب این در حال طی کردن روندی مخصوص است اما تا زمانی که با هر کارکردی سلیقه‌ای برخورد شود، بالا و پایین زیادی خواهیم داشت. امیدوارم که با این کوچه سلیقه‌ای برخورد نشود.

آیا خواسته و انتظاری از مسئولان دارید؟

من چیزی از هیچ مسئولی نمی‌خواهم. در واقع من از سیستمی که در حال حاضر قصد دارد 200 خانه ثبتی را در این بافت تخریب کند، چه خواسته‌ای میتوانم داشته باشم؟ کاری که اینجا با همکاری شهردار بافت تاریخی اتفاق افتاد الان یک نهال است. این نهال هم می‌تواند قطع شود هم می‌تواند رشد کند. معمولا در همه جای دنیا برای تولیدات هنری مثل سریال‌سازی، ابتدا یک پیش‌تولید دارند و پس از بررسی واکنش مخاطب، برای ادامه کار یا فصل‌های بعدی سرمایه‌گذاری انجام می‌شود. در این مدت هیچ نهادی نیامده تا بازتاب این کوچه و بازآفرینی دیوارهای ساده سیمانی را ببیند. من می‌خواهم این قضیه بررسی شود تا ببینیم این کار باید گسترش پیدا کند یا در همین حد بماند.

صحبت آخر

من خیلی دوست دارم در مورد آقای قلندری، شهردار بخش تاریخی، حرف زده شود. تمام این داستان‌ها به واسطه حضور ایشان بود. آقای قلندری، به من آزادی عمل دادند و همین امر موجب خلق کوچه گالری نارنجستان شد. چیزی که اینجا اتفاق افتاد شور، عشق، آگاهی و آزادی بود و چند سطل رنگ. این جنس نگاه بود که باعث بازآفرینی کوچه نارنجستان شد و مسلما به همین اندازه، نقطه مقابل این ویژگی‌ها موجب خراب شدن آن خواهد شد.

امتیاز کاربر: 4.76 ( 4 نتایج)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا