
سهم شیراز از رویداد «20 مهر » ؛ چند نشست و سخنرانی تکراری و مراسمی با حضور مقامات کشوری و استانی در ساعتی که درهای حافظیه به روی عموم مردم بسته می شود!
توریسم آنلاین : روزنامه توریسم به قلم هما حاصلی نوشت/ وقتی شیراز با ناز و کرشمه لباس پاییزی بر تن می کند و مهر دل انگیز ، سرمست از نسیم های عبیرآمیزدر جعفرآباد و مصلی پرسه می زند، گردش ایام به روز بیستم می رسد؛ روزی به بلندای نام حافظ.
حافظ آشنای شیرازی همه مردم دنیاست و روز بیستم مهر به نام این شاعر جهانی مزین شده است ؛ اما دریغا که در این روز باشکوه جای گردشگران ادبی جهان درحافظیه خالی است و سهم شیراز از« حافظیه» و «روز حافظ » شبیه همین چند سطر اول نوشتار من فقط کمی حس و حال شاعرانه است!
در حالی که درهمسایگی کشور ما ، شهرقونیه ترکیه به لطف نام شاعر ایرانی اش مولانا، قطب گردشگری ادبی جهان شده است و هرساله میلیون ها گردشگر به سویش سرازیرمی شوند ،سوالی تامل برانگیزذهن من ایرانی را می فشارد وبه مطالبه از مدیران فرهنگی وا می دارد که مگر شیراز ما چه کم از قونیه دارد؟
طبق آمارهای ارائه شده ، ترکیه در سال 2020 ، سالانه ۲ میلیارد دلار از محل گردشگری مزار “مولانا” شاعر بزرگ ایرانی درآمد داشته و وشمار بازدیدکنندگانش به رکورد بالغ بر 3 میلیون و 464 هزار نفر رسیده و موزه مولانا پس از مسجد ایاصوفیه پربازدیدترین مکان گردشگری مذهبی ترکیه است .مراسم بزرگداشت مولانا در بازه زمانی 16 تا 26 آذر با شکوه تمام در قونیه برگزار می شود و درهمین بازه زمانی دههاهزار گردشگر با وجود سرمای استخوان سوز این شهر برای شرکت در این مراسم به قونیه می روند ضمن اینکه به لطف آوازه این مراسم خاص، «مولانا» به برند گردشگری ترکیه مبدل شده و در تمام ایام سال قونیه را به مقصد گردشگران تبدیل کرده است.

مسئولان گردشگری قونیه با برگزاری کنسرت ها ، تورهای ادبی و برنامه های فرهنگی برای این مراسم تدارک ویژه می بینند و چنان برای مولانا و دوستدارانش سنگ تمام می گذارند که انگار نه انگار که مولانا شاعر ایرانی و فارسی زبان است و حتی یک بیت شعر به زبان ترکی ندارد و تامل برانگیز تر آنکه هنرمندان موسیقی و کاروان های فرهنگی ایرانی در این ایام به قونیه سفر می کنند وبخش زیادی از بار ادبی این مراسم و مثنوی خوانی و نمایش اعجاز زبان فارسی به گردشگران خارجی را به دوش می کشند!
در حالی که آرامگاه مشاهیری چون حافظ ، سعدی ، فردوسی ، خیام و عطار و …در سرزمین خودشان به زیارت قبری خلاصه شده و آیین بزرگداشت شاعر جهانی چون حافظ هر ساله با چند نشست و برنامه ی فرمالیته و تکراری به پایان می رسد .
دراین ایام در شیراز خبرخاصی نیست ، نه هتلها و اقامتگاهها مثل قونیه سرریزازگردشگر است ونه فستیوال های ادبی و کنسرت ها و شب های پرشورغزل خوانی و برنامه های مردمی ویژه برپاست و رویدادی به بزرگی نام حافظ در حد نشستی با مقامات کشوری و استانی و چند نشست ادبی با برنامه های جسته وگریخته به پایان می رسد و حتی بیشترشیرازی ها هم متوجه چنین رویدادی درشهرشان نمی شوند !
هفته بزرگداشت حافظ فراتر از چهار راه حافظیه نمی رود و شهر رنگ و بوی شاعرانه و نشاط یک مراسم همگانی ندارد و تمام سهم مردم از این رویداد، بازدید رایگان از آرامگاه حافظ است که آن هم در سایه بی برنامگی ها زیانش بیش از منفعتش است!
این حجم ازغفلت و بها ندادن به این ظرفیت عظیم فرهنگی و ادبی در حالی اتفاق می افتد که حافظ گنجینه بی بدیل ادبیات وفرهنگ ایران زمین است و بی میلی به توسعه گردشگری ادبی با محوریت حافظ با هیچ عذر و بهانه ای پذیرفته نیست و حتی منافاتی با مخالفان گردشگری ندارد چرا که حافظی که شاعران غربی چون گوته که ارکان ادب جهانند در مقابل اعجاز شعرش سر تعظیم فرود می آورند همان شاعری است که «قرآن ز بر بخواند با چارده روایت» و تحقق برگزاری بزرگداشت خاص و شایسته به صورت رویدادی ملی فرای مزایایی چون رونق اقتصادی، حفظ و احیای میراث ناملموس ،ایجاد نشاط اجتماعی ،آشنایی نسل تازه با مفاخر میهن و تقویت عزت نفس در آنها ، خنثی کننده تبلیغات منفی ایران هراسی و اسلام هراسی هم هست.
وقتی مدیریت هوشمندانه و درایت در استفاده بهینه و مطلوب از فرصت برگزاری رویدادهای خاص برگ برنده کشوری چون ترکیه است؛ عجیب است که مدیران فرهنگی ما آن را نادیده گرفته ودر سایه غفلتشان علاوه بر محرومیت از درآمد میلیارد دلاری گردشگری، تاریخ و فرهنگ سرزمین مان نیز بیش از پیش به غبار فراموشی سپرده اند ودور ازذهن نیست که همسایگان فرصت طلب ما هر روز یکی از میراث و مشاهیر ما را به نام خود می کنند!
واقعا در این سال ها، رویداد «20 مهر » چه دستاورد فرهنگی ، تاریخی و مالی برای شیراز داشته است و هزینه کردن برای نشست ها ، سخنرانی های تکراری و مراسمی با حضور مقامات مسئول کشوری و استانی در ساعتی که درهای حافظیه به روی عموم مردم بسته می شود جز نمایشی ملال آور چه فایده ای به حال شیراز و ادبیات گرانسنگ فارسی دارد؟
				
					
					










