
دره دایی در فاصله ۵۵ کیلومتری جنوب الیگودرز واقع شده و دسترسی به آن از طریق جاده معروف آبشار آبسفید امکانپذیر است. فاصله تهران تا دره شاتخت الیگودرز کمتر از ۶ساعت و فاصله دره تا خرمآباد حدود ۳ساعت است.
توریسم آنلاین : عکس و متن محمد گائینی / در لرستان باشی و بهار باشد و باران نمنم بهاری و تو هم خوششانس باشی و دامنههای قالیکوه سرسبز میزبانت باشد و سر از «دره دایی» الیگودرز در بیاوری! درهای که به نام دره شاتخت هم شناخته می شود و در کنار یکی از معروفترین مسیرهای گردشگری استان لرستان قرار گرفته است.
دره دایی کجاست؟
دره دایی در فاصله ۵۵ کیلومتری جنوب الیگودرز واقع شده و دسترسی به آن از طریق جاده معروف آبشار آبسفید امکانپذیر است. فاصله تهران تا دره شاتخت الیگودرز کمتر از ۶ساعت و فاصله دره تا خرمآباد حدود ۳ساعت است.
دره دایی
وارد جاده آبشار آب سفید میشویم و با عبور از شاپورآباد، به خانآباد میرسیم. سد خانآباد که به سد رودبار هم معروف است از کنار جاده دیده میشود. همینجا از جاده آبشار آب سفید خارج شده و به سمت غرب ادامه میدهیم.
رودخانه دره دایی
این خروجی، همان جاده دریاچه گهر از سمت الیگودرز است که کمی بعد از منطقه دالونی، جدا میشود و به سمت دره دایی میرود. اگر علاقمند به لاله واژگون هستید، فروردین تا نیمههای اردیبهشت، منطقه تحت حفاظت دالونی، معروفترین قسمت لرستان برای لالههای واژگون است.
دقت کردید این جاده به تنهایی چقدر جاذبه دارد! تازه این جاذبههای طبیعی شناختهشدهی الیگودرز است و دهها دره و تنگه و آبشار ناشناخته دیگر در این منطقه وجود دارد که فقط بومیها و عشایر لرستان آنها را میشناسند.
دره شاتختی که به دایی معروف شده

پیش از ورود به دره، عنوان شاتخت را هم برای آن شنیده بودیم اما قاطعیت یکی از عشایر وقتی که داشت آدرس میداد، حجت را بر من تمام کرد که نام اینجا دره دایی است و هیچ نام دیگری نباید برای آن متصور باشم.
دره شاتخت
اگرچه ما از طریق الیگودرز به دره دایی رسیدیم اما طولانیبودن دره باعث شده که مردم اَزنا هم این دره را متعلق به خود بدانند.
مسیر دره شاتخت
درست برعکس مسیری که وارد دره دایی میشود، دره دیگری وجود دارد که با نام دره دزدان شناخته میشود!
دره دایی، مسیر سرسبز و پرآب کوچ عشایر لرستان
وقتی کوچکتر بودم گمان میکردم تصویر حرکت و کوچ عشایر رو فقط میشود در عکسها و فیلمهای قدیمی دید اما امروز خوشحالم که باز هم طعم زندگی را با چشمانم حس میکنم. این خانواده عشایری از معدود کوچروهای لرستان هستند که هنوز بخشی از مسیر را به صورت سنتی جابجا میشوند.
در ابتدای درهی شاتخت طبیعت زیبای لرستان در کوههای پوشیده از برف اشترانکوه در دوردست دلربایی میکند. و من مطمئن میشوم که دو چشم برای تماشای این همه زیبایی کم است!

دشت دالونی
نزدیک ظهر به سیاهچادرهای عشایری رسیدیم که از خوزستان کوچ کرده و خود را به لرستان رساندهاند. با سخاوت تمام از گروه ما با نان تازه و دوغ گوسفندی پذیرایی میکنند. جاتون خالی عجب دوغ حقی هم بود؛ بوی گوسفند را کاملا حس میکردم!
دیدار با عشایر الیگودرز در دامنههای قالی کوه
استقبال سگهای نگهبان کنار سیاهچادرها ترسناک است! واقواق یکیشون کافی بود تا بقیه سگها در هر گوشهای به حالت آمادهباش در بیایند. این عکسالعمل گروهی، حدود ۱۰ دقیقه ما را در جای خودمان میخکوب کرد و امکان حرکت را از ما گرفت.
تنگه قالی کوه
یه تجربه شخصی به من میگه که هر وقت میخواستید به مناطقی این چنین سفر کنید مطمئن باشید مورد لطف مردم محلی قرار میگیرید. در نتیجه یک سوغاتی از شهر خودتون به همراه داشته باشید تا علاوه بر شادکردن میزبان، به نوعی لطفشون رو جبران کرده باشید.
پیمایش دره دایی الیگودرز
عبور از رودخانه پر آب و تگری دره دایی که کمی جلوتر به رودخانه قلیان میریزد. وقتی پا توی این رودخانه بگذاری سرمای برفهای اشترانکوه را به خوبی حس میکنی.
عبور از تنگ شاتخت دره دایی
اینطور که به نظر میاد امسال برای گروه ما سال عبور از تنگههای زاگرسه! بعد از تنگ ارغوان، تنگ بهرام چوبینه، تنگ رازیانه و تنگ زینگان ایلام، این هم یک تنگ جدید بود که حدس میزنم با توجه به بکربودن مسیر، کمتر کسی از داخل اون عبور کرده باشه! اسمش رو گذاشتیم تنگ شاتخت که خیلی بیربط هم نباشد.
تنگ شاتخت
در حال عبور از این تنگ باریک و کوتاه، غاری کوچک هم در ورودی تنگه کشف کردیم.
غار شاتخت در میانههای دره دایی الیگودرز
به دلیل فشار زیاد آب و برای رعایت موارد ایمنی از طناب کمک گرفتیم.
عبور داخل تنگه
کبوتری که درون تنگ و در جایی امن آشیانه کرده بود. پرنده بیچاره که فکرش را هم نمیکرد کسی از اونجا رد بشه مات و مبهوت نظارهگر عبور ما بود. جالب اینجاست که با وجود این که ما از کنار او گذشتیم و سر و صدا هم داشتیم اما از جای خود تکان نخورد. علتش کاملا مشخصه: تخمهایی که زیرش بودند.
خطر سیلاب در درهها و تنگههای زاگرس
باید اعتراف کنم که عبور ما از این تنگ بکر کار اشتباهی بود. هم باعث آزار ساکنان بسیار این تنگه زیبا شدیم و هم حرکت بسیار خطرناکی آن هم در فصل بهار بود.
رود دره دایی
ناپایداری هوا در بهار و بیاطلاعی ما از وضعیت بالادست رودخانه، میتوانست به صورت جدی خطر آفرین باشد. فقط کافی بود گرفتار یک سیلاب کوچک در این فضای کم بشویم. به خیر گذشت اما تجربه بزرگی بود که از آن درس گرفتم.
در پیمایش یک روزه بهاری از هوای بسیار گرم تا هوای سرد و باران را تجربه کردیم. همان باران بهاری باعث تشکیل این رنگینکمان دیدنی در نزدیکی الیگودرز در راه بازگشت شد.
رنگین کمان دره دایی
از آنجایی که قرار نبود تو این سفر شرکت کنم، هیچ وسیلهای به همراه نداشتم. اما به لطف دوستان تو این عکس ثابت میشه که خیلی هم مجهز بودم! با تشکر از دوستانی که با وسایل و لباسهای اضافه خود به داد من رسیدند یک بار دیگه ثابت شد که برای سفر و طبیعتگردی فقط باید اراده کرد.











