ما غرق نمیشویم/ لطفاً این ماجرا را آقای رئیسجمهور و مسئولان بخوانند
یادداشتی به بهانه هفدهمين سالروز انتشار روزنامه «توريسم»

مثل شب قبل از سفر بود حال ما؛ حس همان لحظاتی که دل توی دلت نیست و هیجانی ظریف و شفاف در تمام سلولهای تنت خانه می کند.
هما حاصلی/دبیر تحریریه روزنامه توریسم
درست همینطور پرشور شروع شد؛ ۶ سال پیش را می گویم؛ وقتی هفته نامه ۱۱ ساله «سیاحت و تجارت» به قامت روزنامه «توریسم» درآمد؛ تولد یک روزنامه خوش آب و رنگ، پر زرق وبرق و تمام گلاسه به افتخار گردشگری ایران.
گفتن از زیبایی و صلح و آرامش فارغ از همه کینه ها، شاخ و شانه کشیدن ها، عیب جویی کردن ها و دست بر نقطه ضعف ها گذاشتن در دنیای خشمگین و سیاستزده مطبوعات امروز کار کمی نبود.
«توریسم» طفل نوپای مطبوعات کشور در این سالهای پرتلاطم که رکود اقتصادی همه را جان به لب کرده، صبورانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد.
با همه کاستی های موجود همواره در رویارویی با رویدادهای این حوزه برخلاف رویکرد بُرنده و انتقادی بسیاری از رسانه ها، تنها به نیت کمک به رشد این صنعت نیمه جان همواره بنا را بر نیمه پر دیدن گذاشت و در عین انعکاس نرم مشکلات به تشویق همه حرکتها و قدمهایی پرداخت که گرهی از کار گردشگری باز کنند. تنها روزنامه گردشگری ایران در تمام مقاطع و بحرانهای دشوار از هیچ کوششی برای القای احساس امید و نشاط فروگذار نکرد.
اکنون به جرئت می توان ادعا کرد آرشیو این روزنامه دایره المعارفی است از جاذبه های تاریخی، طبیعی و فرهنگی ایران و جهان که گردشگران، پژوهشگران و ایران شناسان برای جست وجوی جغرافیای وسیع گردشگری کشور پهناور ایران و نیز خوراک، لباس، آیین ها و صنایع دستی حتی در دورترین روستاها می توانند به آن استناد و ارجاع کنند.
این روزها اما ناخوشی مطبوعات دامن تنها روزنامه مکتوب گردشگری کشور را هم گرفته است. در تلاطم بنیان کن گرانی کاغذ، روزنامه «توریسم» دست وپا میزند که بماند. از لباس خوش آب و رنگ دیروزش خبری نیست و روزنامه ۱۶ صفحه ای تمام گلاسه گردشگری ایران در قامتی نحیف و با کاغذی کاهی منتشر میشود. دست اندرکاران عاشق این روزنامه هم رمقی برایشان نمانده است، جز اینکه این کودک نحیف و پیرشده در بحران را که از زیبایی و خوش آب و رنگی دیروزش تنها کورسوی امیدی مانده، به آغوش کشند و از امروز به فردایش برسانند. دل آدم به درد می آید که همه از گردشگری می گویند و خلأ تبلیغات. در جلسات مدیران عالی رتبه کشور، از رئیس جمهوری گرفته تا دهیاری های دورترین روستاها، همه خواهش و تمنا که رسانه ها از گردشگری بگویند و ناشناخته های ایران را معرفی کنند اما این شعارها چه دردی دوا میکند وقتی که ما در این سالها همیشه تنها بودیم و هستیم و کسی از حال و روز تنها روزنامه گردشگری کشور خبر ندارد؟!
در هفدهمین سالروز انتشار روزنامه «توریسم» روی سخن ما با دولت و مسئولان است. ما در این سالها بی هیچ چشمداشتی خالصانه و عاشقانه و خودجوش رسالت خود را در معرفی و تبلیغ گردشگری ایران تمام کردیم و امروز حرف ناگفته ای در این حوزه باقی نگذاشته ایم. ما حرکت کردیم اما یک دست صدا ندارد.
آیا وقت آن نرسیده اکنون که گردشگری آخرین راه نجات اقتصاد بحرانی این مملکت تلقی میشود، دولت پشت تنها روزنامه گردشگری اش را خالی نکند؟ اگر بزرگترین ضعف گردشگری ایران تبلیغات است و دولت عزم توسعه این صنعت را دارد، روزنامه «توریسم» به عنوان رسانه پیشرو این حوزه توان آن را دارد که بخش قابل توجهی از تبلیغات گردشگری کشور را در دنیا انجام دهد اما متأسفانه در شرایط سخت اقتصادی بضاعت کنونی این روزنامه خصوصی دست هارا برای بسیاری حرکتها بسته است و شرط گسترده کردن فعالیتهای آن قطعا حمایت دولت است. با وجود همه مرارت ها «توریسم» همچنان امیدوار است؛ همچنان زیبا و شکیل طراحی میشود؛ همچنان با عشق تیتر می خورد و تا آخرین رمق خود پای توسعه گردشگری ایران ایستاده است؛ شاید فردا روز دیگری باشد.













