خرید آنلاین بلیط هواپیما
گردشگری

سفر به هوای شنیدن نوای هزاردف  “پالنگان”

برگی از یک گزارش سفر جذاب

توریسم آنلاین : صدها دف‌نواز در آیینی باشکوه در روستای “پالنگان” با گروه تنبور نوازان هم‌نوا شدند تا عرفان و هنر در قاب هورامان این اثر جهانی ثبت شده، قرار گیرد.

عبدالله رحمانی : برگزاری آیین دف‌نوازی مشهور به هزار دف در روستای پله‌کانی پالنگان بهانه خوبی برای رفتن به منطقه هورامان و شرکت در این آیین بود و به همین منظور کوله سفر را برداشتم و اوایل صبح از سنندج راهی سفر به این منطقه گردشگری کردستان شدم.

 هزاردف  
عکس تزیینی است

اگر از سنندج بخواهی به پالنگان بروی ۲ مسیر وجود دارد، یکی از سمت کامیاران و دیگری از مسیر جاده مریوان و من که قبلا” تجربه سفر به هورامان را از جاده مریوان داشتم، این بار مسیر جدید و البته کوتاه تر کامیاران را انتخاب کردم.

جاده سنندج کامیاران که حدود ۶۵ کیلومتر مسافت دارد، هر چند در قالب پروژه کریدور شمال جنوب تعریف شده اما هنوز هم یکی از جاده‌های حادثه خیز کردستان به شمار می رود و هفته قبل در این مسیر و گردنه مروارید حادثه دردناک و فوت سه جوان نخبه کردستانی روی داد.

ابتدای این مسیر از سمت سنندج، “چم‌شار” نام دارد و عبور رودخانه در این مسیر زیبایی آن را دوچندان کرده و در اردیبهشت ماه که در کردستان به (گولان) ماه گلها شهرت دارد، جلوه‌های زیبای طبیعت و سخاوتمندی آن نمایان می شود.

در این مسیر در فاصله های مشخص آلاچیق های چوبی ساخته شده و باغداران در فصول مختلف محصولات خود را به مسافران عرضه می کردند.

بعد از حدود یک ساعت رانندگی در این مسیر به شهر کامیاران رسیدم و در ابتدای ورودی شهر، جاده پالنگان مشخص شده بود البته از داخل شهر نیز امتداد جاده دوباره در مسیر پالنگان قرار داشت و من راه دوم را انتخاب کردم.

کامیاران تا پالنگان نیز حدود ۵۰ کیلومتر مسافت دارد و این مسیر هم زیبایی‌های خاصی دارد اما در ابتدا زمین های دشت و حاصلخیز وجود داشت و سپس در مسیر کم‌کم جنگلی و کوهستانی می شود و از روستای “تیلکو” به بعد طبیعت متفاوتی با بقیه مسیر دارد.

درختان بلوط در ۲ طرف جاده و گیاهان بهاری تمام مسیر را پوشانده بودند و قطعات کوچک زمین های کشاورزی در لابلای درختان دیده می شود که به کشت گندم، نخود و محصولات صیفی اختصاص یافته بود.

هزاردف

سرانجام جاده پر پیچ و خم این مسیر، ما را بالای تپه‌ای سرسبز رساند که از دور کوه‌های سنگلاخی با لکه های برف در دامن، پیدا بود و جاده با شیب تند به سمت پایین به دره‌ای عمیق منتهی می شد که دره “تنگی‌ور” نام داشت.

تعداد زیادی خودروهای سبک و سنگین در ۲ طرف جاده پارک شده بودند و در طول مسیر هم خودروها به کندی تردد می کردند به همین خاطر به سختی در آن شیب تند می توانستم خودرو را کنترل کنم تا به سه راهی رسیدم.

در سه راهی یک راه به بالای روستای پالنگان و یک راه به رودخانه و انتهای روستا می رسید، به علت ازدحام جمعیت در مسیر بالای روستا اجازه ورود خودرو ها را نمی دادند و با نشان دادن کارت خبرنگاری توانستم وارد این مسیر شوم البته ۱۰۰ متری بیشتر حرکت نکرده بودم که به خاطر پارک نامناسب خودروها دیگر امکان ادامه مسیر با خودرو را نداشتم و در اولین جای پارکی که پیدا شد، توقف کردم و مسیر را پای پیاده ادامه دادم.

البته تنها نبودم و ده ها نفر دیگر مانند من در این مسیر پیاده حرکت می کردند و برخی به سمت بالا می آمدند که خستگی و تشنگی از چهره های آنان مشخص بود.

بهار هورامان در مقایسه با سایر مناطق کردستان، کمی زودتر آغاز می شود و در این فصل در کردستان هوای خنکی دارد اما در هوارامان و در طول روز هوا گرم تر است

بهار هورامان در مقایسه با سایر مناطق کردستان، کمی زودتر آغاز می شود و در این فصل در کردستان هوای خنکی دارد اما در هورامان و در طول روز هوا گرم تر است و به همین خاطر کسانی که لباس گرم برتن داشتند، بیشتر گرما را احساس می کردند.

 هزاردف  
عکس تزیینی است

طی کردن پیاده راه های سنگی و کوچه های پر پیچ و خم و شیب‌دار برای مردم شهرنشین بسیار سخت و بود و اهالی روستا هم به رسم مهمانوازی برای رهگذران آب شرب تامین می کردند و در طول این مسیر در چند نوبت اگر این آب نطلبیده نبود، امکان ادامه مسیر برای من و خیلی های دیگر ممکن نبود.

روستای پالنگان در دامنه کوه و در ۲ طرف دره قرار داشت و خانه‌های آن با سنگ و عموماً به حالت پلکانی ساخته شده و پشت بام منزل پایین حیاط منزل بالا محسوب می‌شد و رودخانه خروشان تنگی ور که از میان آبادی می‌گذرد آن را به ۲ قسمت تقسیم کرده‌است و خانه‌های روستا با سنگ و بیشترشان به صورت خشکه چینی ساخته شده‌است.

معماری زیبای پله‌کانی روستای پالنگان همه را محو تماشای خود می کرد و از دور صدای دف نوازان در بلندای روستا شنیده می شد و آهنگ دف اشتیاق ها را برای رفتن به کنار رودخانه در قعر دره را بیشتر می کرد.

روی رودخانه پلی کوچک و قدیمی وجود داشت که ۲ قسمت روستا را به هم متصل می کرد و در ضلع شرقی هم پل بزرگی ساخته شده بود که در این فصل هم آبی از زیر آن عبور نمی کرد و جمعیت زیادی در عرض این پل نشسته یا ایستاده مشغول تماشای مراسم بودند.

جمعیت زیادی و خارج از تصور من در این آیین حضور داشتند و صدها نفر دختر و پسر جوان و میان سال با لباس های محلی (کُردی) بر روی بام و حتی کوچه‌های آن طرف روستا دف در دست ایستاده و منتظر دستور رهبر گروه بودند تا دستور نواختن دف ها را بدهد.

دستور نواختن دف ها که داده شد، پالنگان عرفانی تر از همیشه شده بود و نوای دف در کوی و برزن این روستا تاریخی به گوش می رسید و انسان با تمام وجود در این همه زیبایی محو می شد.

در بین مردم کردستان و هنگام برگزاری آیین های مذهبی از جمله آیین های مولودی خوانی از ساز دف استفاده می شود و به همین خاطر دف به عنوان یک ساز دینی و مقدس در بین مردم این منطقه شناخته شده است.

دف یکی از سازهای کوبه‌ای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقه‌ای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیده‌اند و با ضربه‌های انگشت می‌نوازند.

این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگ‌تر از آن و با صدای بم‌تر است و در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار می‌رفته و رکن اصلی مجالس محافل اهل ذوق و عرفان بوده و برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو می‌کشیدند.

در قسمت دیگر، جایگاهی در کنار رودخانه وجود داشت و صندلی ها برای حاضران در این مسیر قرار داشت که همگی رو به آفتاب بودند و نشستن بر روی آنها بسیار سخت بود اما بیشتر مهمانان به رسم ادب اعتراضی نمی کردند.

بر روی جایگاه مردی که دف در دست و چهره و لباس برنزه شده بیشتر از همه توجه حاضران را به خود جلب می کرد و تعدادی برای گرفتن عکس سلفی با آنها به سوی جایگاه می رفتند.

برنامه در جایی به اوج خود رسید که گروه تنبور نوازان از هنرمندان استان های کرمانشاه با دف نوازان کردستان با هم هم نوا و هم آهنگ شدند و این بخش از مراسم بیشتر از همه توجه حاضران و مهمانان را به خود جلب کرد و بیشتر مورد تشویق قرار گرفت.

طنین آهنگ تنبور و دف از یک طرف و صدا خروش رودخانه تنگی‌ور از طرف دیگر موسیقی جذاب و بی‌نظیری خلق کرده بود، که همه جاضران را به وجد آورده بود و ذهن انسان را به پرواز در می آورد که توصیف آن را نمی توان به واژه بیان کرد و فقط باید در آن مکان حضور داشتی و این همه زیبایی را با چشم می دیدی و با گوش می شنیدی.

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا