خرید آنلاین بلیط هواپیما
گردشگریویژه

به اقامتگاه دیو و فریدون خوش آمدید!

 ارتفاعات صخره‌ای و کوه‌های پوشیده از درختان سرسبز سوادکوه همان دنیایی است که می‌گویند دیو مازندران و فریدون دادگر در آن زیسته‌اند.

توریسم آنلاین: سوادکوه محدوده‌ای از زیبایی‌ها و سرسبزی‌های البرز مرکزی است که توسط خطی فرضی که قائمشهر، ساری، لاجیم، مرز استان سمنان؛ فیروزکوه و بابل را به هم وصل می‌کند، دوره شده است. این محدوده، دیدنی‌ها و عجایب بسیاری دارد که حتی فهرست کردنشان هم کار دشواری است، پس چنانچه فرصت اندکی داشته باشید، ناچارخواهید شد که مسیری را انتخاب و به دیدن بخشی از زیبایی‌های این زمین سبز اکتفا کنید.

مسیری که ما در سفر به سوادکوه پیش گرفتیم، راه پرپیچ و تابی است که در درازای آن می‌توان شهر زیر آب و روستای بهمنان، ولوکش، مته کلا، اتو و لاجیم را دید. این مسیر که از همان ابتدا به دل سیاه جنگل می‌زند، راهی است با اتفاقاتی به یادماندنی و دلپذیر. در این راه مهمان نوازی امامزاده عباس (ع)، آرامش کمیاب روستای ولوکش، زلالی و خنکی رودخانه‌ی «کسلیان»، مناظر غیر قابل باور شالیزارها و دشت‌ها، نگاه خیره‌ی روباه و شغال‌ها و عظمت برج «لاجیم» انتظارتان را می‌کشد و در عین حال هر جا که اراده کنید می‌توانید کنار جاده توقف کنید و به محدوده‌ی سرسبز درختان جنگلی ملحق شوید تا جنبه‌های منحصربه‌فردی از این سفر را تجربه کنید.

لاجیم

گذر از سرسبزی‌ها

سفر دو روزه‌ی خود را به سوادکوه اول صبح آغاز می‌کنیم و تا بعدازظهر خودمان را به «زیرآب» می‌رسانیم. زیرآب، بزرگ‌ترین شهر شهرستان سوادکوه است، اما بنابرتقسیمات کشوری که در عهد پهلوی اول تعیین شده و همچنان به قوت خود باقی‌ست، «پل سفید» مرکز این شهرستان است. مایحتاج دو روز آینده را از زیرآب تهیه می‌کنیم و روانه روستای «ولوکش» می‌کنیم که قرار است اقامتگاه یکی دو روزه‌ی ما باشد. پیچ و تاب خوران خودمان را به ایست بازرسی جنگل‌بانی دهستان «کلسلیان» می‌رسانیم؛  جاده شیب داری که ما تا را ایست بازرسی رسانده، از این پس به محدوده درختانی جنگلی پا می‌گذارد.

مسیر رسیدن به ولوکش حالا تبدیل به دالانی سرسبز شده که در این بعدازظهر تابستانی به ندرت روی آفتاب به خود می‌بیند. جاده مدام می‌پیچد تا به یک دوراهی می‌رسیم، اینجا همان جایی است که نشانی دهندگان، تاکید کرده‌اند به سمت روستای «بهمنان» برانیم. پس مسیر سمت چپ که تابلوی بهمنان را نشانه رفته، انتخاب می‌کنیم و سرعت‌مان را بیشتر می‌کنیم.

حاشیه جاده‌ی آسفالته پر است از مناظر دیدنی و فرصت‌هایی برای توقف و دل دادن به دل جنگلی که نور و سایه‌ها اسرارآمیزش کرده است، بعد از یک استراحت کوتاه و رفع خستگی مسیر را ادامه می‌دهیم. به زودی بهمنان از پس یکی از پیچ‌های جاده ظاهر می‌شود. از بهمنان، خانه‌ها و مردمی که در حاشیه‌ی جاده، تازه واردان را زیر نظر گرفته‌اند، می‌گذریم تا باز هم به دوراهی برسیم. ما مسیر سمت چپ را در پیش می‌گیریم تا اولین نشانه‌های ولوکش بعد از سربالایی تند جاده دیده شوند.

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

همچنان که از سربالایی جاده بالا می‌رویم، کم کم منظره‌ی دشتی فراخ و دره‌ای عریض جلویمان ظاهر می‌شود که بی‌اغراق زیباترین منظره مسیر زیراب تا روستای ولوکش است، پیش زمینه دورنمای دره با پوشش به هم فشرده و غیر قابل نفوذ گیاهان خودرو پر شده و اندک اندک که از شیب دره کم می‌شود، محدوده‌ی مراتع و زمین‌های سرسبز حصارکشی شده و کوهی پوشیده از درخت، آغاز می‌شود.

ولوکش یکی از بکرترین روستاهای غرب دهستان «کسلیان»، چنان با طبیعت و جنگل اطرافش درگیر است که نمی‌توان مرزی برای روستا و جنگل قائل شد. دهستان کسلیان در قلب جنگل‌های کسلیان 17 روستا دارد. سه روستای بهمنان، ولوکش و امیرکلا در غرب رودخانه کسلیان و 14 روستای دیگر این دهستان در شرق رودخانه تجمع کرده‌اند. ساکنان روستای ولوکش فقط در فصل گرما روستانشینی را در پیش می‌گیرند و در سایر ایام سال راهی زیرآب و دیگر شهرهای مازندران می‌شوند.

لاجیم

درختان کهنسال هیرکانی

صبح «ولوکش» با آفتاب ملایم، ماق گاوها و بوی دودی که محصول سوختن کود حیوانی است، آغاز می‌شود. هوای خنک و نم دار صبحگاهی را تنفس می‌کنیم و مناظر اطراف را که درگیر مه صبحگاهی هستند، از نظر می‌گذرانیم و قدم زنان خود را به جنگل می‌رسانیم. تجمع درختان به فاصله یک کوچه از راه می‌رسند و به سرعت متراکم می‌شوند. جنگل‌های منطقه کسلیان بخشی از تجمع جنگل‌های کهنسال هیرکانی هستند و یکی از دست نخورده‌ترین جنگل‌های نوار سرسبز شمال ایران به حساب می‌آیند.

این جنگل‌های انبوه و متراکم که محلی‌ها به آنها «پرتاس» می‌گویند در واقع محصول تجمع راش، افرا، توسکا، ملج و نوع کمیاب درخت سردار یا سرخدارها هستند. در این  جنگل‌ها همچنین می‌توانید درخت‌ها و درختچه‌های منحصربه‌فردی چون سف،تل، تلکا، زرشک، الاش و لازه را ببینید و به خودتان وعده میوه‌های وحشی چون ازگیل، ولیک، زالزالک، گالش انگور، سولس، ته دونه، آلوچه یا حتی توت فرنگی را بدهید.

کسلیان و شالیزار

همه چیز آماده است تا سفرمان را ادامه دهیم. با راهنمایی اهالی روستا راه روستاهای «کچید» و «لولاک» را در پیش می‌گیریم. مسیر، طبق معمول جاده‌های منطقه، مدام پیچ و تاب می‌خورد و بالا و پایین می‌رود و مناظر اطراف مدام تغییر می‌کند تا بالاخره در یک سرازیری و از پس یک پیچ تند صحنه غافلگیر کننده‌ای از راه برسد.

صحنه غافلگیر کننده و هیجان انگیزی که مجبورمان می‌کند یک توقف طولانی در حاشیه جاده داشته باشیم، جلگه‌ای است سرسبز در میان دو کوه پوشیده از درخت. جلگه سرسبز در پایین دست روستاهای مته کلا و لولاک قرار دارد. سرسبزی جلگه به خاطر ساقه‌های برنج است که در تمام مساحت کرت‌ها منتشر شده‌اند.

آب این شالیزارها از رودخانه زلالی که از کنارشان می‌گذرد، تامین می‌شود. رودخانه‌ای که مردم محلی آن را فقط به اسم رودخانه می‌شناسند. در کتاب‌های جغرافی رود کسلیان نامیده شده است. کسلیان در حالت عادی رودخانه پرجوش و خروشی نیست، از این پس شالیزارهای بسیاری را سیراب می‌کند و دره‌های متعددی را پشت سر می‌گذارد تا به «شیرگاه» برسد و درست در مرکز این شهر به رودخانه‌ی تلار که از منظقه آلاشت و گردنه‌های دوگل سرچشمه گرفته، بپیوندد.

در بارگاه حاکمان محلی

از شالیزارهای افسون کننده، رودخانه کم رمق کسلیان و مهربانی‌های مردم این منطقه دل می‌کنیم تا به سوی تاریخ و داستان‌های روستای «لاجیم» برانیم. برای رسیدن به لاجیم باید از روستای «اتو» و مزارع و دشت‌های گسترده در اطرافش  عبور کرد و با جاده پر دست انداز و زیبای اتو به لاجیم همراه شد. از روستای اتو تا لاجیم 12 کیلومتر راه است، 12 کیلومتری که نباید دست کم گرفتش.

این مسیر زیباترین 12 کیلومتری است که در کسلیان می‌توانید بپیمایید. در دل جنگل‌های به هم فشرده‌ی سوادکوه، درست جایی که آسمان از نظر غایب می‌شود، سرعتمان را کم می‌کنیم، تا نه تنها از زیبایی‌ها لذت ببریم که از تصادف با اهالی جنگل لاجیم هم پرهیز کرده باشیم. از پس هر پیچ این جاده ممکن است یک خرگوش، شغال، روباه یا حتی گوزن بیرون بیاید و چشم در چشم آدم بدوزد.

لاجیم

بالاخره به روستای لاجیم می‌رسیم. جاذبه معروف روستای لاجیم که اسم روستا را بر سر زبان‌ها انداخته و ما را تا اینجا کشانده، برج کهنسال لاجیم است. برجی که گواهی و نشانه‌ی فرهنگ و تاریخ باستانی روستا است. برج بلند قد آجری لاجیم در میانه قبرستان روستا قرار دارد. دو کتیبه آجری به زبان پهلوی و کوفی هم دارد که درست زیر گنبد به دور گردن میل حلقه زده است. برج آجری در واقع بنای یادبودی است برای «کیا جلیل ابوالفوراس شهریار بن عباس بن شهریار» که لابد از حکام محلی عهد آل زیار بوده است.

تنها چیزی که ما را از برج دور می‌کند، تاریک شدن هوا و فکر برگشت در جاده‌ای است که چندان برایمان آشنا نیست. برج مرموز و اساطیری لاجیم را در محاصره کوه‌های بلند و سرسبز تنها می‌گذاریم و در مسیر برگشت می‌رانیم تا زیبایی‌های منطقه کسلیان سوادکوه را یک بار دیگر دوره کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا