
میراث جهانی یونسکو به مکان یا چشم اندازی گفته می شود که توسط سازمان یونسکو،به عنوان مکانی دارای ارزش تاریخی، علمی و فرهنگی قلمداد شده واز طریق معاهدات بین المللی مورد محافظت قرار می گیرد. این مکان ها به طور معمول برای منافع جمعی بشری اهمیت فوق العاده ای دارند.
به گزارش«توریسم آنلاین» آنچه آثار ایرانی را جهانی کرده قطار شهری، زیرگذر و بزرگراه نیست؛ امکان ساخت این تجهیزات مدرن در همه جا امکانپذیر است اما خلق آثار ارزشمند تاریخی هرگز تکرارشدنی نیست.
ایران برای نخستین بار در سال ۱۳۵۸ شمسی، میدان نقش جهان، پرسپولیس و چغازنبیل را با همت شهریار عدل در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رساند و پس از آن با وقفهای ۲۴ ساله تا زمان ثبت تخت سلیمان در سال ۱۳۸۲ هیچ اثری به این فهرست اضافه نشد. اکنون ایران با وجود غنای تاریخی و فرهنگی خود و محوطههای باستانی متعدد، موفق به ثبت ۲۲ اثر تاریخی و یک اثر طبیعی کویر لوت شده است.
در این میان آثاری همچون چغازنبیل، پاسارگاد و گنبد سلطانیه در خارج از شهرها و برخی همچون کاخ گلستان، بافت تاریخی شهر یزد و مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی در دل فضاهای شهری واقعاند و طبیعتاً دسته دوم بیشتر در معرض خطر و آسیب توسعه شهری قرار دارند. اما پرسش مهمی که میتوان مطرح کرد این است که آیا آثار تاریخی حتی در کشورمان ایران، با هدف جذب گردشگر و منافع مالی حاصل از آن در یونسکو ثبت میشوند؟ آیا از این آثار صیانت شایسته ای مطابق با موازین بین المللی و قوانین یونسکو صورت میگیرد؟ و آیا اساساً در طرحهای جامع شهرهای تاریخی ایران، تدابیر خاصی برای حفاظت از آثار ثبت شده جهانی اندیشیده میشود؟
در حقیقت آثار واقع شده در بافت تاریخی شهرها، بیش از سایر آثار در معرض تخریب و آسیبهای ناشی از تصمیمات غیرکارشناسانه و شتاب زده مسئولین شهری قرار دارند و متأسفانه متولیان امر به ارزشهای تاریخی تجدید ناپذیر این آثار که دلیل اصلی ثبت جهانی آنهاست واقف نبوده و تنها هدفشان زیباسازی شهر و رهاسازی شهرها از بافت فرسوده و البته در مقابل آن جذب سرمایهگذار و گردشگر است.علاوه بر محوطههای جهانی، نمونههای دیگری مانند بافت تاریخی یزد، مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی، بازار تبریز و سازههای آبی شوشتر نیز همواره با معضل توسعه در بافت تاریخی شهری و تعرض مواجه بوده وهستند.
متاسفانه خط مشی کنونی مسئولان شهری به گونهای است که به ندرت از نظریات باستان شناسان و معماران آگاه در تصمیمات کلان و طرحهای جامع شهری بهره برده و بعضاً همکاریهایی به شکل مشاوره جزئی انجام میشود. در صورتی که با توجه به قدمت و غنای فرهنگی ایران و گستردگی آثار و بافتهای تاریخی در شهرهای مختلف، لزوم مطالعات و تحقیق های جامع در بافتهای تاریخی قبل از هرگونه اقدام و ساخت و سازی ضروری است. به توصیه کارشناسان، در ایران نیز همچون سایر کشورها، پروژههای عمرانی قبل از اجرا باید دارای پیوست فرهنگی بوده و عواقب فرهنگی و اجتماعی آنها در حوزه محیط زیست، میراثفرهنگی، سلامت روانی و انسجام شهری و حقوق شهروندان مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.
از سوی دیگر، وضعیت یونسکو در سال میلادی که گذشت تغییر کرده است و با پایان سال ۲۰۱۸ میلادی، ایالات متحده آمریکا از عضویت یونسکو خارج شده و کمکهای مالی خود به این سازمان را قطع کرد. با وجود آنکه آمریکا در تأسیس یونسکو نقشی اساسی داشت اما در سال ۲۰۱۱ در اعتراض به عضویت فلسطین در یونسکو، تصمیم گرفت کمکهای مالی خود معادل هشتاد میلیون دلار به این سازمان را به حالت تعلیق درآورد.
در سال ۲۰۱۳ آمریکا بهدلیل قطع کمکهای مالی و عدم پرداخت حق عضویت عملاً از کمیته تصمیمگیری یونسکو کنار گذاشته شد و حق رأی خود را از دست داد ولی همچنان به عنوان عضو ناظر باقی خواهد ماند.
اگرچه این اقدام امریکا میتواند نفوذ و نقش کشورهای غیر غربی یونسکو را در تصمیمگیریها پررنگتر کند اما ثبت و حفاظت از آثار میراث جهانی از نظر مالی با مشکلاتی مواجه خواهد شد.آمریکا مانند سایر کشورهای عضو همچنان مجاز است محوطههایی را برای ثبت در میراث جهانی پیشنهاد دهد که با چنین روندی تعداد محوطههای ثبت شده در فهرست میراث جهانی روز به روز افزایش خواهد یافت. در حالی که منابع مالی کمتری به حفاظت و نظارت آنها اختصاص مییابد. این موضوع برای کشورهای عضو، نوعی مذاکره برد-برد محسوب میشود، چون محوطههای این کشورها در یونسکو ثبت میشود اما هیچکس به نظارت و بازرسی مدیریت محوطههای ثبتشده نمیپردازد.
آنچه درمجموع از موارد مطرح شده میتوان نتیجه گرفت این است که ایران در امر حفاظت از ۲۳ اثر جهانی خود مخصوصاً محوطههایی که در مناطق شهری قرار دارند، چندان موفق عمل نکرده و ثبت جهانی این آثار ضمانتی برای بهبود شرایط حفاظت و نگهداری آنها در قیاس با زمان قبل از ثبت آنها به وجود نیاورده است.متاسفانه در ایران نیز ثبت جهانی آثار اغلب با هدف استفاده از نام یونسکو و جذب گردشگر بیشتر و تأمین خواستههای مالی برخی مسئولان انجام میشود و نه تنها حفاظت بیشتری صورت نگرفته بلکه بالعکس به دلیل پدیده گردشگری جمعی، تخریب بیشتر این محوطهها را شاهد بودهایم و خواهیم بود.
آیا زمان آن نرسیده که برخی مدیران و مسئولان به بازنگری اقدامات خود پرداخته و به حراست و صیانت از اصالت آثاری که متعلق به همه جهانیان و نسلهای بعدی است بپردازند و به بهانه توسعه شهری و جذب گردشگر صرفاً به منافع مادّی این آثار نیندیشند، چون خدشهدار کردن این میراث جهانی با هر دلیل و عنوانی در اصل لکهدار کردن حیثیت کشور در دیدگاه جهانیان و نسلهای آینده است.











