بانوی جوان شاعری که همیشه ضربه نهایی را آخر کار وارد میکند!/عکس
زمستان فرنگیس شنتیا با «تو، به روایت دهان دوخته من»
شیراز از دورترین روزها و روزگارها، مهد پرورش شاعران و هنرمندان زیادی بوده و هر که را به زبانی و بیانی در کارگاه هنر خیال، به نام و مقامی رسانده است.
غیاث ملک حسینی
سنت دیرینه پرورش شاعران البته هنوز هم در رگ پایتخت فرهنگی ایران جریان دارد و هر از چندی شرارهای از این آتش گرم برمیخیزد و در هوای شاعری جلوهگری میکند.
امروز صحبت از شاعری است که روزی از «انفرادی آفتاب» درآمد تا «بغضهای نارس» خود را با زبان واژهها بر دل سفید کاغذ سنجاق کند و تمام سال گذشته را در جستوجوی «اویِ من» باشد.
شاعر حالا دوباره در زمستان امسال آمده تا «تو، به روایت دهان دوخته من» را حکایت کند و در همان آغاز کلام بگوید: «این حق تو نیست که چنین زیبا باشی/ و من/ چون زائری رانده شده از یک معبد شگفت/ با گناهان کبیره از دور تماشایت کنم/ همه عطرهای خوب جهان با تو/ هر آن چه بوی باروت و بوی خون با من/ همه آبیهای دستنخورده آسمان با تو/ هر آنچه نفرین چرک زمین در من/ بگو با کدامین نام بخوانمت/ تا این ضجهای کور مکرر را/ در اعماق من اجابت کنی؟.»
فرنگیس شنتیا، روزنامهنگار و شاعر شیرازی باز هم سر پر دردسر و دغدغه خود را در عالم شعر بلند کرد تا مخاطبان خویش را با تازهترین اثرش در آخرین روزهای زمستان سال 97 آشنا کند. او تجربههای روزنامهنگارانه خویش را عمیقاً در شعرهای گذشتهاش به کار برده و روح زنانهاش را به خوبی در آثارش جلوهگر کرده است. تازهترین اثر شنتیا باز هم توسط انتشارات «فصل پنجم» به زیور طبع آراسته شده و 44 اثر این شاعر سپیدسرا را دربر میگیرد.
این شاعر چاپ کتاب های خود را حاصل منعطف شدن فضای فرهنگی در مقایسه با قبل و برداشته شدن چوب سیاست از سر فرهنگ می داند.
پیش از این امین فقیری، ادیب پیشکسوت فارس در نقدی بر کتاب شعر «اویِ من»، مجموعه شعرهای عاشقانه این کتاب را نشانه نوعی شیفتگی ارزیابی کرده بود.
به گفته وی، تمامی اشعار مجموعه «اوی من» تغزلی است و شاعر آن چه را میپسندیده، گفته و خود را به این در و آن در، نزده است.
فقیری، مسئله مهم در کار شنتیا را کشاندن تمامی احساس خواننده به پایان کار دانست و گفت: او همیشه ضربه نهایی را در پایان کار وارد میکند و خود همراه با خوانندهاش، های های میگرید.
عبدالعلی دستغیب، دیگر منتقد پیشکسوت شیرازی نیز در نقد کتاب شعر «اوی من» نوشت: تلاش و تداوم انتشار مجموعه شعرهای فرنگیس شنتیا نشان میدهد که او تهمت شاعری به خود نبسته و از دور دستی بر آتش آن نگرفته بلکه به واقع، شاعر است و شعر در او جاری میشود و اشعاری به روز، محکم و خواندنی دارد.
شعری به نام «سوره صبر» از کتاب « تو به روایت دهان دوخته من»:
تو زنده باش و ببین
که بهار بهار پنجره
به سمت این خانه های آفتاب ندیده می آورند
و خنده خنده آزادی
بر دهان های گچ گرفته می کوبند
تو زنده باش
برای آن روزی که عشق
بازی می کند در کوچه های بی گلوله و بی دستبند
و هیچ کس به رابطه ذهنی پرنده و پرواز
بهتان سنگین نمی بندد
به صورت ماه آب دهان نمی اندازد
و بر لکه های طلایی آفتاب لعنت نمی فرستد
تو در آن روز خجسته خدا
اگر پروانه ای را دیدی
که روی مزارهای بی نام
می چرخد و بال بر هم می کوبد
ایمان داشته باش که آن پرسه های رنگارنگ
شبح آشکار شادمانی من است











