خرید آنلاین بلیط هواپیما
ویژهیادداشت

خاکسترنشینان منیوحی!

نخلستان های نیمی از روستاهای آبادان سوخت و خاکستر شد ؛ با این میراث سوخته چه کنیم؟

خبر آمد که نخل سوخته؛ نه یک نفر، نه دونفر، نه سه نفر، 20 هزار نفر ! نگو 20 هزار نفر نخل ، بگو 20 هزارعزیز که  چشم امید اهالی منیوحی بودند.

توریسم آنلاین: هما حاصلی ، خبر جنوب /  آتش وحشی است ، زبان نفهم است،  وقتی می گیرد کسی جلودارش نیست. اگر به نخلستان برسد واویلاست . زبانه می کشد ، گر می گیرد ، نیزارها و علف های خشکیده را در چشم بهم زدنی سر به نیست می کند و ناگهان به پای نخل می رسد.

 

اینجا جگرسوزترین قسمت این داغ است.  آتش با قساوت تمام سرتاپای نخل را تنگ در آغوش می گیرد ، قامت بلند نخل و شاخه های شکوهمندش در شتاب شعله ها بی پناه ضجه می زنند و ناگهان همه سالهای قدکشیدن و شوق و تماشا را درجانکاه ترین وضعیت ممکن خاکستر می کند.

 

خبرآمد که نخل سوخته؛ نه یک نفر، نه دونفر، نه سه نفر، 20 هزار نفر ! نگو 20 هزار نفر نخل ، بگو 20 هزارعزیز که  چشم امید اهالی منیوحی بودند. اگر شناخت شما از نخل در حد «درختی است که در مناطق گرم جنوبی می روید و میوه اش خرماست» اما برای اهالی جنوب و صاحبانش قضیه خیلی فراتر از این صحبت هاست.

 

نخل مثل کس و کارشان است. انیس و مونسشان است، اعتبارشان است،  آبرویشان است. نخل‌ها شباهت بسیاری با انسان‌ها دارند. آن قدر که واحد شمارش نخل‌ها، «نفر» است. نخل مثل انسان اگر سرش بریده شود، می‌میرد. اگر آب از سرش بگذرد نیز مرگش حتمی است. نخل‌ها مثل انسان‌ها قهر می‌کنند. اما قهر نخل شاید سال‌ها طول بکشد.

 

نخلداران جنوبی برای نخل مثل جوان رشیدشان عروسی می گیرند؛ با او درد دل می کنند، اگر بار و بر نداد ،می نشینند و با او کلام می کنند  تا قانعش کنند . قدیم ها اگر کسی برای وصلت به درخانه ای می رفت اگر نخلی داشت ،همان کافی بود ؛چون باور داشتند کسی که نخل دارد گرسنه و بی سامان نمی ماند .

 

بهار و تابستان رطبش  می خورد و پاییز و زمستان خرما. با شاخه هایشان سرپناه می سازد و با برگش حصیر و سبد و جارو می بافد و با شاخ و برگ خشکیده اش خانه اش را گرم می کند. همه جوره نخل سرتا پا برکت است . احترام و کرامتی که جنوبی ها برای نخل ها قائلند ریشه در باورهایشان دارد  چرا که در روایات دینی این درخت مقدس را بسان عمه انسان خوانده اند !

 

حالا اهالی منیوحی مانده اند و نخلستان های سوخته شان و آه و شیون هایی که فریاد رسی ندارد که اگر داشت سالها با مدیریت غلط آب به خشکسالی دامن نمی زدند تا با کوچکترین جرقه ای هزاران نخل به دلیل گرمای بی سابقه امسال بسوزد و خاکستر شود.

 

انگار این همه سال هیچ کس حواسش نبوده که مدیریت خطر کند یا حداقل برای خاموشی آتش آمادگی برای اقدام فوری باشد تا چنین فاجعه ای رخ ندهد و سفره روزی و کار و کسب مردمان این خطه اینچنین دردناک برچیده نشده و در  زمانی اندک تنها دارایی شان نیست و نابود نگردد.

 

دیگر کار از کار گذشته ؛ و دو راه پیش پای ماست یا این که نخلستان ها را به همین شکل سوخته به حال خود رها کنیم و چون منبع درآمد اهالی بوده آن را به موزه عبرت تبدیل کنیم تا آیندگان بدانند نتیجه مدیریت غلط آب چطور مردمی بینوا را به خاک سیاه می نشاند و دارایی شان را جلو چشمانشان نیست و نابود می کند یا آنکه به همان باوری رجوع کنیم که نخل را مقدس و محترم می داند وایمان دارد که جای هر سوخته ای سبز خواهد شد و نخلستان های سوخته را دوباره سبز کنیم اما نه با حرف و شعار و وعده هایی که هرگز عملی نشده اند بلکه با برنامه های حمایتی جدی و ارائه تسهیلات و مشوق های لازم  تا اهالی ترغیب  شوند که دوباره بچه نخل ها را بکارند و نخلستان ها را زنده کنند اما این بار با تدوین برنامه های عملی و مبتنی بر واقعیت های جغرافیایی و اقلیمی مدیریت آب ، استفاده از فن آوری های نوین برای حفظ و نگهداری نخیلات و پیشگیری از تکرار وقایع ناگوار و نیز حمایت های بانکی و بیمه ای برای  به حداقل رساندن آسیب ها ی مالی در چنین مواقعی .

 

خبر سوختن نخلستان های آبادان فاجعه ای است بس اسف بار و متاسفانه تکراری که در تابستان ها در خطه های جنوبی کشور مدام رخ می دهد (گرچه تعداد چشمگیر نخل های سوخته  آبادان  تاکنون بی سابقه بوده است) ومتاسفانه هیچ اقدام عملی برای پیشگیری یا آمادگی برای مهار به موقع آتش صورت نمی گیرد.

 

نخلستان ها شناسنامه جنوبند ، برند جنوبند و برای احیا دوباره آنها نیاز به عزم و کوشش دسته جمعی است .این مردم زیان دیده  و این میراث سوخته  نیازمند حمایت جدی و فوری و منطقی هستند .کارشناسان ، متخصصان و متولیان دست بجنبانند که دیگرجای تعلل نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا