
توریسم آنلاین : سفید و سیاه، نسل دیروز و امروز «ورزنه» را به تقابل واداشته است، گرچه شاید نتوان «ورزنه» را مثل گذشته، کاملاً سفیدپوش کرد!خیلیها به آن سفیدترین شهر ایران میگویند و بعضیها اسمش را شهر فرشتهها و شهر رؤیایی گذاشتهاند.
نه اینکه فکر کنید در آنجا به طور مرتب برف میبارد! نه، «ورزنه» شهری است در 110 کیلومتری جنوبشرقی اصفهان و پر از مزارع پنبه، بناهای تاریخی و تپههای شنی و ماسهای که به زنان چادر سفیدش معروف است. اگر هوس دیدن «ورزنه» به سرتان زد، میتوانید بروید اصفهان و از آنجا سفرتان را شروع کنید.
اگر با ماشین شخصی بروید، باید جاده نائین را در پیش بگیرید و اگر بخواهید با اتوبوس سفر کنید، فقط در ترمینال «جی» اصفهان میتوانید اتوبوسی پیدا کنید که به سمت «ورزنه» میرود.تنها دو ساعت طول میکشد که به سفیدترین شهر ایران برسید. ورزنه، شهری است که در آن کمتر خبری از رنگهای سیاه، قهوهای و خاکستری هست.
در اینجا بیشتر زنان و دختران، چادر سفید به سر میکنند. فرقی نمیکند در خیابان باشد، یا یک جای رسمی. هر چند در این روزها هستند کسانی که چادر سیاه را به چادر سفید ترجیح میدهند، اما بعضیها میگویند به خاطر گرمای کویر است که چادر سفید اینقدر طرفدار دارد و بعضیها نیز آن را به خاطر وجود مزارع پنبه میدانند.
نظر دکتر «سیروس شفق»، نویسنده کتاب جغرافیای اصفهان در این باره این است: «زنان ورزنه بدون استثنا چادر سفید به سر میکنند که معرف گرمای شدید تابستانی است. عقیده بعضی بر این است که چون از زمانهای گذشته، ورزنه محل کشاورزی و کشت محصولاتی همچون پنبه بودهاست، امکان تهیه چادر سفید از نخ آن به راحتی میسر بودهاست».
در اظهار نظر دیگری پیرامون علت پوشش سفید زنان «ورزنه» چنین آمده است «از آنجا که ورزنه در گذشته دیار روحانیون زردشتیان بودهاست، این رسم بنا به اظهار نظر برخی نویسندگان، از رسوم آنان به شمار میرود، چرا که روحانیون زرتشتی لباسی از پنبه میپوشیدند و نوار مقدسی در تشریفات مذهبی به گردن میآویختند که از جنس پنبه بودهاست.»
با تمام این احوال، هیچکس دقیقاً نمیداند و در هیچ سند و منبعی هم نوشته نشده که از چه زمانی و چرا ورزنه «چادر سفید» شد. حتی تاریخ نویسان و مردم شناسان و اسطورهدانان هم به درستی نمیدانند چرا در پهنه ایران زمین، تنها شهر ورزنه است که زنانش از گذشتهای نامعلوم، چادر سفید بر سر میکردند و اینکه چرا سفید پوشیدن، خاص زنان بوده است نه مردان.
ریشهیابی یک رسم کهن:
آیا این رسم ایرانیان کهن بوده که در مناطق دیگر منسوخ شده؟ آیا به آیین زرتشتی بر میگردد؟ بخصوص که زرتشتیها تا امروز هم در برخی مراسمشان، لباس سفید به تن میکنند. یا برخاسته از اقلیم کویری و آفتاب سوزان منطقه است؟ شاید هم به مزارع کشت پنبه بر میگردد که به زنان ورزنه یاد داد تن پوش خود را، خودشان تولید کنند.
به گفته اهالی قدیمی ورزنه ،رسم چادر سفید بر سر کردن در ورزنه را نمیتوان ناشی از یک علت دانست، اما شاید بتوان آن را در سه دسته دلایل تاریخی، اقلیمی و مذهبی دسته بندی کرد. آثار به دست آمده در کاوشهای باستان شناسی، تاریخ شهر را به هزاره سوم قبل از میلاد پیوند میزند و اینکه در ادیان قبل از اسلام، به خصوص در دین زرتشت، بر رنگ سفید زیاد تأکید میشده و در اساطیر هم این رنگ از جایگاه خاصی برخوردار بوده است.تقابل سفید و سیاه!
در ورزنه، قلعه و مزرعهای وجود دارد که قبلاً نام «یسنا» – یکی از بخشهای اوستا – را برخود داشته و پسوند یسنایی نیز بعد از نام خانوادگی افراد در ورزنه معمول است. گرچه مرسوم بودن کشت پنبه و کرباس بافی و پارچه بافی هم شاید علتی دیگر بر این رسم سفید پوشیدن بوده باشد، زیرا تا همین ۵۰ سال قبل بر خلاف امروز، زنان ورزنه، خود چادرهای سفیدشان را میبافتند و میدوختند.
شهر ورزنه، اما کم کم بزرگ شد، توسعه یافت و رفت و آمد به آن بیشتر شد، آن هم در حالی که رنگ سیاه، پوشش غالب زنان کشور شده بود.
شهری در کنار «زاینده رود»
«ورزنه» شهری است در کنار زایندهرود که با پا گذاشتن به آن، دیگر هیاهو و ترافیکی در کار نیست. بیشتر وقتها شهر در سکوت فرو رفته است و هر کس مشغول کسب و کار خویش است؛ مردها در مزارع یا در مغازههای آهنگری و زنان در خانه مشغول قالیبافی، سفرهبافی یا پنبهریسی هستند.
در ورزنه، مزارع پنبه حرف اول را میزند، همان طور که موتور در جابهجایی آدمها حرف اول را میزند. اگر گذارتان به رباط عباسی افتاد، موتورسواران زیادی را میبینید که دور هم به انتظار مسافر نشستهاند. در اینجا تا چشم کار میکند، خانههای آجری میبینید، با سقفهایی گنبدیشکل و درهای کوتاه. هنوز بافت سنتی شهر که از زمانهای قدیم به جای مانده، تا حدود زیادی دست نخورده باقی مانده است.
دیدنیهای «ورزنه»
ورزنه، بناهای تاریخی زیاد دارد که یکی از آنها مسجد جامع شهر است، تنها مسجد ورزنه که موقع اذان، شلوغترین نقطه شهر میشود. پل قدیمی و آجری شهر هم هست که با ساخته شدن پل جدید، رفت و آمد ماشین و موتورها به آن منتقل شده و پل پیر، تنها محل عبور عابران پیاده شده است. آب انبارهای حاج محمد جعفر، مسجد جامع و حاجمیرزا که زمانی محل ذخیره آب بودند، از دیگر دیدنیهای این شهر است.
بادگیرهایی که زمانی برای خنککردن خانهها استفاده میشد و این روزها در ساختمانها تنها جنبه تزئینی پیدا کردهاند، آسیابهای آبی که برای آرد کردن گندم استفاده میشدند، قلعهها و دیوارهایی که در گذشتهها، دور تا دور شهر کشیده شده بود و حالا فقط چندتایی از آن در اطراف تالاب گاوخونی به جا مانده و جایش را خیابان دایرهوار دکتربهشتی گرفته است و برج کبوترخانه که بلندترین نقطه شهر محسوب میشود و از بالایش میشود کل شهر را دید؛ این همه چیزهایی است که در کنار چادر سفید زنان، از یاد نمیرود.
«ورزنه»، همه چیز دارداین روزها روی ریگزارهای ورزنه، پاراگلایدرسواری و شترسواری هم طرفداران زیادی دارد. میتوانید روی تپههای ماسهای بایستید و پاراگلایدرسوارانی را ببینید که در آسمان صاف کویر اوج و فرود میگیرند، یا میتوانید روی ماسهها راه بروید و در چشم انداز کویر غرق شوید.
ورزنه علاوه بر همه اینها، تالاب گاوخونی هم دارد. جایی که زایندهرود بعد از پشتسر گذاشتن سفر 405 کیلومتریاش آرام میگیرد، فلامینگوها و پرندگان، بالایش پرواز میکنند و آدمها کنارش میایستند و تماشای غروب آفتاب مسحورشان میکند.
عکاسان زیادی از این شهر رؤیایی یادگاری دارند، چون این شهر بهواسطه ویژگی منحصر به فرد زنانش در پوشش لباس، یکی از سوژههای بکر عکاسان بوده است، اما همین ویژگی، گاهی باعث شده است برخی از دیدنیهای این شهر فراموش شود. یکی از این دیدنیها، تپه شنهای روانی است که شهر در محاصره آن است!

برچسب ها
اصفهان پاراگلايدرسواري تالاب گاوخوني سیروس شفق ورزنه











