دورهمی خلوت اقوام ایرانزمین در شیراز!/ فقط هفت استان آمدند

توریسم آنلاین : ایران سرزمینی رنگارنگ و محل زندگی اقوام و تیرههای گوناگون با پوشش، زبان و گویش و خردهفرهنگهای زیباست که هر کدام قصهای شنیدنی و چنتهای پر از هنرهای دیدنی و خوراکی با طعمهای بهیادماندنی دارند؛ چنتهای که تنها شمهای از آن در جشنوارهای با نام دهانپرکن «اقوام ایرانزمین» در شیراز در غرفههای عرضه سوغات و صنایعدستی ارائه شده بود؛ شمهای که البته با بوی تند سرهمبندی و عجله در برگزاری، حسی از تفاخر به فرهنگ و داشتههای ارزشمند ایرانی را منتقل نمیکرد و بازدیدکنندگان را یاد بازارچههای فروش فصلی میانداخت!
«خبرجنوب» به قلم فاطمه مقدم نوشت : نه اینکه بخواهیم قدرناشناسی کنیم که خوب میدانیم در این گیرودار بحرانهای اقتصادی و مشکلات بزرگی که دولت و مسئولان اجرایی در استانها با آنها دست به گریبانند که میتوان از این مشکلات با عنوان ابرچالش یاد کرد، برداشتن هر قدمی در راه فرهنگ، خجسته و باعث خرسندی است. همه دغدغهمندان به فرهنگ و جلوههای گوناگون آن، چه اهالی رسانه و چه دیگر علاقهمندان، از پرداختن به اینگونه برنامهها توسط مسئولان استانی با توجه به مشکلات ریز و درشت موجود، مزید امتنان دارند اما نقد چنین برنامههایی خود نشان از توجه به آن و لازمه رفع نقص در برنامههای آینده است که گویا دو برنامه اینچنینی تا آخر سال بناست اجرا شود.
هدف از حضور در نمایشگاه برای شرکتکنندگان روشن نبود
جشنواره ملی اقوام ایرانی با عنوان «اقوام ایرانزمین» همراه با سوغات و صنایعدستی 8 استان فارس، خوزستان، لرستان، سیستانوبلوچستان، کردستان، آذربایجان شرقی، گلستان و خراسان شمالی تا آخر تیرماه روبهروی حافظیه برپاست و هر روز از ساعت 17 عصر تا آخر شب پذیرای بازدیدکنندگان است. به گفته سعیدی دبیر جشنواره، دو هفته قبل از برگزاری این جشنواره به اقوام مختلف فراخوان داده شد و پس از ارائه فراخوان، جز فارس از 7 استان دیگر برای حضور در جشنواره «اقوام ایرانزمین» اعلام آمادگی شد.
طبیعتاً این عجله در برگزاری نمیتوانست به هماهنگی و یکدستی، حداقل در هدف به دست آمده از جشنواره منتهی شود. با غرفهداران که صحبت میکردیم، نشانههای تشتت در اهداف شرکتکنندگان به وضوح دیده میشد. یکی از زاهدان با لباسهایی که تکههای سوزندوزی بلوچی (از فاخرترین سوزندوزیهای ایرانی) بر آستین و یقه آن دوخته شده بود، آمده بود تا سوزندوزی را به شیرازیها معرفی کند.
غرفهاش اما خالی از مشتریانی بود که شاید با آگاهی از گرانی لباسها حتی برای دیدن سوزندوزیها هم جلوی غرفه پا سست نمیکردند. دیگری که شیرازی بود، آمده بود تا بازار فروشی برای سفالهای میناکاری خود که بسیار شبیه به محصولات صنعتی بود، پیدا کند و ناراضی از شیوه برگزاری و زمان آن، از فروشنرفتن دستسازههایش گله داشت. غرفه دیگر به فروش روفرشی و ترمه یزدی میپرداخت.
فروشنده شیرازی غرفه که محصولاتش را از یزد آورده بود، نه از زیلوی ثبت جهانی میبد خبر داشت و نه حتی آن را میشناخت و در پاسخ به سئوالهای ما از این نوع زیلو -که مسلماً باید در غرفه زیراندازهای یزدی حضور داشته باشد- سردرگم و کلافه ما را به سایت فروششان حواله داد و گفت: «نمیدانم چه میخواهید، شاید آنجا پیدا کنید». چند غرفه هم به فروش زیورآلات ساختهشده با رزین اختصاص داشت که هنوز نمیدانیم آیا میتوان بر این نوع دستسازهها نام صنایعدستی گذاشت؛ دستسازههایی که پایه تمام آنها از قاب انگشتر تا قاب و زنجیر گردنبند صنعتی است و در کارخانه بهصورت انبوه تولید میشود. در این میان، غرفههای ارائه دیگ سنگی از مشهد یا چاقوی زنجانی هم بود که در کنار آن ظروف مسی که کاملاً روشن بود، بهصورت صنعتی قالب زده شده و عرضه میشد.
غرفهای نیز به فروش آثار دستبافته توسط نابینایان یا کمبینایان میپرداخت؛ بافتههایی چون «شعربافی» و «شالبافی»؛ صنایعدستی که به قول هنرمند حاضر در جشنواره، تلاش شده بود شالبافی اصیل مازندران را در شیراز احیا کنند.
شرکتکنندگان این غرفه آمده بودند تا مؤسسه خود را به بازدیدکنندگان معرفی کنند. در غرفههای فروش سوغاتهای خوراکی وضع بهتر و یکدستتری وجود داشت، نظیر غرفه فروش شیرینیجات کرمانی یا نان برنجی و روغن کارخانهای کرمانشاهی یا فروش ادویهجات در غرفه بندرعباس و خوزستان و… همه آمده بودند در بازارچه موقت ده روزه محصولاتشان را با حذف سود واسطه بهصورت مستقیم بفروشند.
غرفههایشان همانطور که انتظار میرفت، شلوغ و پر خریدار بود، به حدی که غرفهداران گاه نمیتوانستند نام خوراکی را که میفروشند، به مشتری بگویند. در این میان غرفهداری هم که از قضا شیرازی بود، به پخت سوهان قم مشغول بود که خود روندی جالب از تهیه این شیرینی محبوب به بازدیدکنندگان نشان میداد.
ارائه صنایعدستی مثل کالاهای مصرفی بینام و نشان!
مسئلهای که در این میان ذهن بازدیدکنندگان را به خود مشغول میکرد، این بود که در بین این وسیلههایی که همه رنگوبوی صنعتی داشت، صنایعدستی اصیل کدام بود؟! همانطور که روشن است، صنایعدستی باید به شکل اثر هنری ارائه شود؛ یعنی باید معلوم باشد که این آثار مربوط به کارگاه است یا مربوط به یک استادکار هنرمند.
نه مهری، نه نشانی و نه کاتالوگی که حداقل اصالت کالا را به مشتری معرفی کند، در حالی که اکثر آثار نیز شبهصنعتی مینمود و آن محصولاتی هم که به روشنی صنایعدستی بود، کاملاً بی نام و نشان عرضه میشد. خب روشن است که مخاطب نمیتواند به اصالت این کالاها اعتماد کند و دست و دلش نمیرود پول هنگفتی برای خرید آنها بپردازد.
نکته جالب آنکه خبرنگار صداوسیما در حاشیه نمایشگاه، در خصوص بیتناسببودن نام نمایشگاه با محصولات و شیوههای ارائه به محمدهادی ایمانیه استاندار فارس گله کرد.
استاندار نیز دلخور از این گلایه گفت: «از شما توقع داشتم نیمه پر لیوان را ببینید. اینکه فقط ضعفها را ببینید، کملطفی است، چون بار اول است که چنین جشنوارهای در استان برگزار میشود و قطعاً ضعفهایی خواهد داشت». البته جز حذف صورتمسئله در این جواب استاندار، ذکر این نکته بسیار ضروری است که نظیر این جشنواره بارها برگزار شده اما با نامهای دیگر و میتوان گفت برگزاری چنین جشنوارهای تنها بعد از کرونا جزو اولینهاست.
بازاری شبیه به هفتهبازارها!
یکی از خصوصیات صنایعدستی این است که این صنعت حامل روح اقوام و آیین و فرهنگهای قومی است و با رجوع به صنایعدستی هر شهر و کشور میتوان به روحیه مردم آن پی برد، بنابراین صنایعدستی تنها یک کالا برای مبادله نیست، بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگیهای اقوام از طریق آن مبادله میشود و نوعی ارتباط عمیق ایجاد میکند.
کالایی که بهعنوان صنایعدستی عرضه میشود، کالایی زنده و هویتبخش است. از اینرو این کالا هرگز نباید به شکل محصولات روزمره مصرفی ارائه شود، خصوصاً در نمایشگاهی که عنوان پرطمطراق «جشنواره ملی اقوام ایرانزمین» را به دوش میکشد. روشن است که در این نمایشگاه از طراحی غرفه تا پوشش غرفهداران و چیدمان آثار، باید رنگوبوی اصالت و هویتی ارزشمند و ستودنی را به مخاطب منتقل کند.
حال آنکه در این نمایشگاه همه آثار در غرفههایی موقتی، یکسان و یکشکل که با سازهای با میلههای آلومینیومی و چادرهای برزنتی و گونیهایی برای پوشش دیواره ساخته شده بود، روی میزهایی فلزی چیده و یا به دیواره غرفهها آویزان بود و حسی از حضور در هفتهبازارها که کالاهای بیکیفیت و مصرفی ارائه میدهند، به بیننده القا میشد. نه خبری از اصطلاحاً پرزنت هنری آثار بود و نه چیدمانی چشمنواز که نشان از سلیقه و دانش بصری غرفهداران و دقتنظر و حساسیت برگزارکنندگان دهد.

تنها غرفهای که چیدمانی زیبا و هماهنگ با محصولاتش داشت، غرفه فروش زیرانداز و فرشهای ایلیاتی فارس بود. غرفه در سیاهچادری زیبا برپا شده بود و دیواره آن با انواع زیراندازها در چیدمان رنگی چشمنواز و سنتی نظر مخاطب را به خود جلب میکرد. غرفهداران نیز لباس سنتی قشقایی پوشیده بودند و زیر تیرهای چوبی غرفه ایستاده بودند.

این درحالی است که هدف برگزارکنندگان جشنواره اقوام ایرانزمین به نقل از محمد فرخزاده معاون گردشگری استاندار، آشنایی جوانان و نوجوانان با آداب و رسوم اقوام ایرانی در تعطیلات تابستان به منظور پُرکردن شکاف و گسستی بود که بین نسل قبل و نسل جدید ایجاد شده و بنا بود نمونه ایدهآلی باشد که جایگزین اتفاقات اخیر شهر شیراز (دورهمی جنجالبرانگیز نوجوانان اسکیتباز در چمران) شود؛ لذا با توجه به این هدف، خوب بود برنامهریزیها با دقتنظر بیشتری انجام میشد و غرفهها با حساسیت بیشتر طراحی و چیدمان شده و آثار باکیفیتتری برای ارائه انتخاب میشد تا نوجوانان و جوانان در جشنوارهای ارزشمند که هویت ایرانی را به آنها با شیوه تفاخرآمیز معرفی میکرد، شرکت میجستند و میتوانستند هویت ایرانی را که طی چند دهه گذشته تا حد زیادی کوچک شده است، بازیابی کنند.

گروههای موسیقی و رقصهای آیینی، نقطه عطف جشنواره
شیرازیها مردمی قدرشناس و علاقهمند به هر چه بوی فرهنگ و هنر از آن میآید، هستند، خصوصاً اگر این برنامهها با موسیقی که در میان شیرازیها بسیار محبوب و پرمخاطب است، همراه باشد.
باید گفت نقطه عطف رویداد اقوام ایرانزمین، حضور چند گروه موسیقی یا کاروانهای فرهنگی قشقایی، خوزستان، سیستانوبلوچستان، کردستان، گلستان و خراسان شمالی بود. این گروهها بر روی سن جشنواره به نوبت به اجرای برنامه میپرداختند. اجرای موسیقی و رقصهای آیینی این کاروانهای فرهنگی، برنامهای مفرح بر پایه فرهنگ ایرانی بود که چون پناهگاهی لذتبخش برای دقایقی مخاطبان را به خود جلب میکرد و اوقات خوشی را برای آنها رقم میزد و مطمئناً خاطره زیبایی از بازیهای محلی و رقصهای آیینی در ذهن مخاطب شیرازی برجا خواهد ماند. گروههای موسیقی دعوتشده به جشنواره نیز گروههای حرفهای بودند که کارشان را به خوبی میدانستند.

سرپرست گروه موسیقی خراسان شمالی که گروهشان نوازندگان و هنرمندانی از توابع شهرستان شیروان و بجنورد بود، به «خبر جنوب» گفت: ما در این جشنواره برای اجرای بازیهای آیینی و ساز و موسیقی دعوت شدهایم و هر گروه در طول یک روز دو برنامه در دو ساعت متفاوت اجرا میکند و مسئولان جشنواره برای اجراها به ما هزینهای به صورت قراردادی پرداخت خواهند کرد.
این گروه که کارشان شرکت در جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی و داخلی است، در فیلم سینمایی «گشت ارشاد 3» و چند سریال چون «جنابعالی»، «روزگار جوانی2» و «خوشنام» اجرای برنامه داشتهاند. از نظر دیداری هم این گروههای موسیقی یا کاروانهای فرهنگی به سبب پوشش محلی زیبا، رنگوبوی جذابی به جشنواره داده بودند. شاید بتوان گفت این تنها بخشی بود که گفته معاون گردشگری و امور زیارتی استانداری فارس را نمایندگی میکرد و در این جشنواره به نمایش بخشی از آداب و فرهنگ غنی اقوام مختلف میپرداخت.
استاندار فارس: جشنواره نمادی از اتحاد اقوام است
استاندار فارس در حاشیه جشنواره اقوام ایرانزمین در گفتوگو با خبرنگاران، با تقدیر از زحمات برگزارکنندگان گفت: اقدام انجامشده توسط معاونت گردشگری و زیارت استانداری و ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان فارس خلاقانه و متناسب با اعیاد شریفی است که پشتسر گذاشتیم، زیرا گردهمایی این اقوام در پوشش یک نمایشگاه از شرق و غرب و جنوب ایران خود نمادی از اتحاد و دست به دست هم دادن اقوام ایرانی است.
محمدهادی ایمانیه با استقبال از حضور صنایعدستی کوچک و صنایع خانگی در این نمایشگاه افزود: خرسندیم که محصولات عرضهشده در این نمایشگاه، بیشتر وابسته به خانوادهها و مشاغل خانگی بوده و چندان وابسته به کارگاههای بزرگ نیست و عمدتاً به تلاشها و هنرهای یک خانواده یا یک جمع کوچک یا یک ایل یا طایفه ایرانی برمیگردد. وی در ادامه با درخواست از معاون گردشگری و زیارت استانداری،
مدیرکل میراثفرهنگی فارس و شهرداری شیراز برای دعوت از استادکاران حاضر در این نمایشگاه بهعنوان مربی برای آموزش صنایعدستی در شیراز، اظهار داشت: تعداد زیادی هنرمند توانا با آثار چشمگیر در این نمایشگاه شرکت کردهاند و این خود ظرفیتی ارزشمند است تا به این طریق بتوانیم اشتغالی برای دهکهای پایین جامعه ایجاد کنیم و مردم بتوانند با تولید صنایعدستی یا خوراکیهای محلی در خانه خود محصولاتشان را برای عرضه به بازار ارائه دهند که این خود نوعی اشتغالزایی خواهد بود.
استاندار فارس در پایان خاطرنشان کرد: از مسئولان برگزاری جشنواره اقوام ایرانزمین خواستهام که شکایات یا گلایههای شرکتکنندگان حاضر در جشنواره را یادداشت کنند تا بعد از برگزاری نمایشگاه با حضور مدیران از آنها دعوت کنیم مسائلشان را با ما در میان بگذارند تا بتوانیم مشکلات و مسائل هنرمندان شرکتکننده در این جشنواره را مرتفع کنیم. به گزارش «خبر جنوب» گفتنی است، اغلب غرفهدارانی که صنایعدستی میفروختند، از اجاره 5میلیون تومانی غرفهها شکایت داشته و از مسئولان برگزارکننده تقاضای تخفیف داشتند.
حاشیه جالب نمایشگاه: تبرک دیگ سنگی توسط امام هشتم شیعیان
غرفهدار جوان مشهدی که دیگهای دستساز سنگی میفروخت و در این چند روز توانسته بود دیگهای سنگی خود را که قیمتهایی از 180هزار تومان به بالا داشت، بفروشد، درباره خصوصیات دیگهای سنگی خود به «خبر جنوب» گفت: سنگ این دیگها از کوههای خراسان به دست میآید. سنگ سرپانتین، گونهای از سنگ آهن غنی از املاح معدنی کاملاً ارگانیک است. مرد جوان هنرمند که در مشهد دیگهای سنگی میساخت، برایمان روایتی نیز درباره تبرک این دیگها توسط امامرضا(ع) گفت که جالب و شنیدنی است.
مامرضا(ع) از کنار کوههای سناباد عبور میکرده و افرادی را که مشغول سنگتراشی بودند، میبینند که با این سنگها دیگ درست میکردند. امام(ع) مهمان دیگسازان میشوند و زمانی که غذای خوشمزهای که در این دیگها پخته شده را میخورند، دست روی سنگهای کوه سناباد میگذارند و میگویند: «خداوندا! مردم را از این کوه سود برسان و در غذاهایی که در ظرفهای سنگی این کوه میپزند، برکت قرار ده!» و به همین دلیل اگر مهمانان سرزدهای برای کسی که در این دیگها غذا میپزد بیاید، غذا برکت مییابد و به تعداد همه از دیگ غذا بیرون میآید.











