
برای یک طبیعتگردی ناب، باید از تبریز تا گونبرف، دو ساعت راه بروید تا خود را در پای پلههای باغهایی ببینید که در دامنههای سهند پنهان شدهاند
توریسم آنلاین: از تبریز تا روستای گونبرف، نزدیک به دو ساعت فاصله است. بنابراین اگر شما ساکن تهران هستید، ابتدا باید با قطار، هواپیما، اتوبوس یا وسیله شخصی، خودتان را به تبریز برسانید. تبریز زیباییهای زیادی دارد که اصلاً نیاز به گفتن ندارد، اما ما بدون این که دیداری از این شهر داشته باشیم، مسیر را یکسره به سمت اسکو تغییر میدهیم.
برای رفتن به اسکو، میتوانید قطار تبریز – تهران را انتخاب کنید. این قطار از شمال و شمال خاوری روستاهای تابعه اسکو مانند ایلخچی و خسرو شهر می گذرد، ولی ما به شما پیشنهاد میدهیم مسیر زمینی تبریز به اسکو را از دست ندهید، بویژه جادهای که به این سمت میرود، شانه به شانه زیباییها قرار میگیرد. جاده در سایه سار سبز درختان با صدای رودخانهها یکی میشود و پشت هر پیچ زندگی، لحظهای بکر را در قاب چشمان شما مینشاند.
توقف در اسکو

پیش از رسیدن به روستای «گونبرف»، میخواهیم در کوچه پس کوچه های اسکو قدم بزنیم. مسجد جامع اسکو میتواند یکی از انتخابهای ما باشد. دیدار از تپه میدان اسکو را هم باید در فهرست خودمان قرار دهیم. دریاچه ارومیه هم فاصله کمی با اسکو دارد.
راستی تا فراموش نکردهایم، روسریهای زیبایی میتوانید از اسکو به عنوان سوغات ببرید، روسریهایی که در شهرهای دیگر پیدا نمیشود. مردم اسکو به این روسریها «کلاقهای» میگویند. البته روسریهای طرحدار، تنها سوغاتی این شهر نیست. علاوه بر آن، اسکو خشکبار، لبنیات و شیره انگور خیلی خوبی هم دارد.
به سمت کندوان
به اسکو که میرسی، حتی اگر مقصدت باغهای گل «گونبرف» باشد، باید وقتی را هم برای دیدار از روستای کندوان بگذاری. مگر چند روستا میتوان مثل کندوان پیدا کرد؟ تنها یک روستا آن هم در ترکیه. شاید هم نسبتی با هم داشتهاند این کوهکنان!
روستای کندوان در دامنه کوههای سرسبز سلطان داغی است و درست در ۱۸ کیلومتری اسکو قرار دارد. پیش از آن هم میتوانید از روستای «حیلهور» بازدید کنید. یکی از روستاهایی که خانههایش مانند قبر میماند، اما جای زندگی زندگان بوده است، نه مردگان و الان هم کسی در این روستا زندگی نمیکند.
اداره کل میراث فرهنگی، دستی به سر و روی روستا کشیده تا گردشگران این مسیر، از آن بازدید کنند. کوه سلطانداغی هم میتواند علاوه بر این که لذت کوهنوردی را به ما بچشاند، صحنههای منحصر به فردی برای عکاسی در اختیار ما بگذارد. اصلاً این مسیر که ما در آن گام بر میداریم، جان میدهد برای تهیه پوسترهای عالی!
سمفونی رنگها
در کندوان، همه پوششها و زیرانداز خانهها، اعم از فرشها، گلیمها، پالازها، چهل تکهها و پردهها، محصول دستان هنرمند زنان این روستاست. هر صبحی که فرا میرسد، خانمها شروع به آب و جارو و نظافت میکنند. گلیمها و چهل تکههای رنگارنگ، در بلندای کوههای سهند بر دست زنان روستا تکان میخورند و سمفونی تکرارناپذیر رنگها را به تصویر میکشند. در همان زمان اگر در کوچههای تنگ و باریک کندوان گذر کنی، بوی نان محلی شما را به سوی خود میکشاند. آن را از دست ندهید!
چشمههای آب معدنی
آب و هوای خوش منطقه سهند، سبب حاصلخیزی خاک اطراف روستای کندوان میشود. مرغوبترین کشتزارهای اهالی کندوان، روی دشتی مرتفع و زیبا قرار دارد. دره شمالی ـ جنوبی سرسبز کندوان یکی از خوش آب و هواترین و زیباترین نقاط کوهستانی ایران به شمار میرود که علاوه بر نهر نسبتاً بزرگ، دارای چشمههای آب معدنی هم هست که دارای خواص پزشکی فوقالعادهای بوده و میگویند در دفع سنگ کلیه بیتأثیر نیست.
مراتع سرسبز کوههای سهند، از مهم ترین مراکز دامداری و دامنههای اطراف کندوان، یکی از بهترین نقاط پرورش دام در ایران به شمار می رود، بنابراین میتوانید خستگی خود را به یکی از چشمه های آب معدنی بدهید تا روح تان تازه شود.
لحظههای سبز «ارشد چمن»

هنوز هم میتوانید وقت خود را در کنار «سلطان داغی» بگذرانید. منطقهای به نام «ارشد چمن» لبریز از لحظههای سبز و بکری است که میتواند سوژههای بسیاری به عکاسان و عکس دوستان بدهد. حتماً تا حالا متوجه شدهاید که در مسیر تبریز به اسکو گم نمیشوید! حالا میخواهد مسیر روستای کندوان باشد، یا گونبرف. تابلوهایی برای معرفی مسیر نصب شده است که شما را به مقصد میرساند.
در همین مسیر، شما درخت خیلی بزرگ توخالی را می یابید که روزگاری محل یک کفاشی بوده است، اما امروز سازمان میراث فرهنگی دور آن را به عنوان یک اثر طبیعی، حصار کشیده تا حفظ شود.
در گونبرف

کمی از راه، خاکی است و روستایی، اما به گونبرف که میرسی، میبینی که میارزد این راه را طی کنی. دو سوی جاده خاکی را هم درختان و مرغزار در بر گرفته است، بنابراین همه چیز برای یک تجربه ناب روستایی مهیاست، روستایی که در گُل غلت می خورد.
سبک معماری خانهها، پلهای است در دامان کوه. برخی از باغهای گل هم پلهای هستند و جان میدهند برای شکار لحظهها.












